امین کیانی

ت

تئاتر1 تماشاخانه، نمایش‌خانه 2 نمایش 3 نمایش‌نامه & سینماتئوریسینفرضیه‌پرداز، نظریه‌پردازتئوری1 فرضیه، نظریه 2 نظری & عملی 3 مبادی، مبانی، مجموعه ایده‌هاو مفاهیم تجریدیتئوریکنظری &...

ی

یا1 الا، ای، ایا، هان، های 2 اگر 3 خواهیائس1 یائسه، بی‌حیض 2 عقیم 3 مایوس، ناامید، نومیدیابسخشک، قابض، یبوست‌آوریابو1 اسب‌بارکش، استر، یابو 2...

ف

فاتحپیروز، پیروزمند، جهانگشا، جهانگیر، چیره، غالب، فایق، فیروز، فیروزمند، قاهر، مظفر، منصور، ناصر & مغلوبفاتحانهپیروزمندانه، ظفرمندانه، فیروزمندانهفاتحهآغاز، اول، بدایت، فاتحت، گشایش، مقدمه & خاتمهفاجر1...

ب

بئرچاه، چاه آبباآبروآبرودار، آبرومند، باحیثیت، محترم، معتبر & بی‌آبروباآب‌وتاببه‌تفصیل، مفصل، مشروح، مشروحباآب‌ورنگ1 گلگون 2 باطراوت، پرطراوت & بی‌طراوت 3 زیبا، قشنگ، ملیح، وجیهباابهتباشکوه، باعظمت،...

زرد

زَرد، یکی از رنگ‌های اصلی است. از نظر طیفی، رنگ زرد میان نارنجی و سبز قرار دارد. طول موج نور زردرنگ میان ۵۶۵ و...

سین

سئانس1 جلسه، نشست، مجلس، اجلاسسئانسنشست، اجلاس، جلسهسائسدیان، دیپلمات، سیاس، سیاستمدار & بی‌سیاستسائلصفت 1 سایل، فقیر، گدا، متکدی 2 پرسشگر، پرسنده & 2 پاسخگوساباط1 دالان،...

میم

ماب1 بازگشت 2 مرجع، محل‌بازگشتماتصدها، صدگان، مائه‌هاماثر1 کارهای نیک، آثارنیک، ماثره‌ها، آثار نیکو 2 اخبار، خبرهاماثمبزهکاری‌ها، خطاها، ماثم‌ها، گناهان & حسناتماخذ1 منابع، منبع‌ها، ماخذها،...

پاژ

فهرست واژه نامهلیست کامل واژه های پارسیشامل: واژگان، تعاریف، کاربردها، ریشه شناسی، هم وزن ها، تلفظ و ترجمه زندگی نامه معرفی سیاست مداران - هنرمندان -...

واژه‌نامه

واژه نامه پارسی، برگرفته از لغت نامه دهخداشامل: تعاریف، کاربردها، ریشه شناسی، تلفظ و ترجمه /

ر

رابطپیوندگر، میانجی، واسطهرابطهارتباط، انتساب، انس، بستگی، پیوستگی، پیوند، تماس، ربط، سروکار، نسبت، وابستگی & ضابطهراپرتاخبار، خبر، گزارشراتب1 حقوق، راتبه، مستمری، مقرری، مواجب، وظیفه 2...

قاف

قائفپی‌رو، پی‌شناس، قایف، قیافه‌شناسقائم1 استوار، ایستاده، برپا، برخاسته، ثابت، سرپا، قایم 2 سخت، سفت، قرص، محکم، مستحکم 3 بلند، رسا 4 پنهان، مختفی، مخفی،...

پ

پا1 خطوه، رجل، شلنگ، قدم، گام، لنگ 2 همبازی 3 پایین، ته، دامن، ذیل، زیر 4 تاب، توان، طاقت، قدرت، قوت، یارا 5 اساس،...

سرخ

سُرخ یا قِرمِز به طیفی از رنگ‌ها گفته می‌شود که در پایین‌ترین بسامد نور قابل تشخیص توسط چشم انسان قرار دارند. سرخ در کنار...

ژ

ژاژبیهوده، ترهات، چرند، مزخرف، مهمل، یاوهژاژخابیهوده‌گو، هرزه‌درا، هرزه‌لاف، ، یاوه‌درا، یاوه‌سراژاژخاییبیهوده‌گویی، هرزه‌درایی، یاوه‌درایی، یاوه‌سراییژاله1 بشک، جلید، شبنم، طل 2 جالهژاندارمامنیهژتونبن، کوپنژرفعمق‌دار، عمیق، گود، نغولژرفا1...

کاف

کابارهبار، رستوران، مشروب‌فروشی، میخانه، میکدهکابلسیمکابوس1 بختک 2 افکاروهم‌آلود، توهمات، 3 شبحکابین1 صداق، مهریه، مهر 2 اتاقککابینه1 دولت، هیئت‌دولت 2 دفتر 3 آبریزگاهکاپیتان1 ناخدا، ناوبان...

آبی ایرانی

آبی ایرانی رنگی در معماری ایرانی است. آبی ایرانی شامل سه تن رنگی اصلی می‌باشد: آبی ایرانی (آبی روشن متوسط)؛ آبی ایرانی ملایم (متوسط...

صاد

صائببحق، حق، درست، راست، رسا & خاطیصائب‌نظرتیزرای، خردمند، خوش‌فکر، درست‌اندیشه، صایب‌رایصابربردبار، پرشکیب، حمول، خویشتن‌داررزین، شکیبا، صبور، متحمل & ناشکیباصابریبردباری، تحمل، شکیب، شکیبایی & صبوری،...

چ

چابک‌اندیش1 تیزهوش، تیز، تیزفهم، باهوش، داهی، داهیه، زیرک، هوشیار 2 حاضرجوابچابکقید اسم 1 جلد، چالاک، چست، شاطر، شهم، فرز، قبراق، هژیر & چلمن 2...

ضاد

ضابط1 بایگان 2 پاسبان، پلیس، شحنه، شرطه 3 محصل، ممیز 4 مباشر 5 حاکم، والیضابطهدستور، قاعده، قانون، معیار، هنجار & رابطهضاربزننده & مضروبضال1 بیراه،...

ح

حائز1 دارا، دربردارنده 2 گردآورنده، فراهم آورنده، جامع 3 واجدحابل1 دام‌گستر، شکارچی & شکار، صید 2 جادوگر 3 تارحاتم‌بخشیبذل، بخشش(بسیار و حاتم‌وار)حاتم‌بخشی کردنبخشیدن، بخشش...

خ

خائفبیمناک، ترسان، ترسنده، ترسو، جبون، خوفناک، متوحش، وحشت‌زده، هراسان، هراسناک & بی‌باکخائنانهصفت خیانت‌آمیز، خیانت‌بار، غدرآمیز & وفادارانه، خادمانهخائن1 خیانت‌پیشه، خیانت‌گر، خیانت‌کار & خادم، خدمتگزار...

ه

هاتفسروش، منادیهاتکافشاگر، پرده‌در، هتاک & ساترهاجبهت‌زده، حیران، دبنگ، سرگردان، سرگشته، گیج، مبهوت، متحیر، هامیهاج‌وواجبهت‌زده، حیران، سرگشته، مبهوت، متحیرهادی1 پیر، دلیل، راهبر، راهنما، رهبر، مرشد،...

ذال

ذائقه1 چشایی 2 مذاق 3 طعم، مزهذابل1 پژمرده، پلاسیده، خشکیده 2 ضعیف، لاغر، نزارذاتاصل، جبلت، جوهر، خمیره، سرشت، شخص، طبیعت، طینت، فطرت، کنه، گوهر،...