غین

فهرست

    غائله1 آشوب، بلوا، شورش، فتنه، نهضت 2 آفت، بلا، بلای‌ناگهانی 3 بدی، شر 4 آسیب، گزند 5 دشواری، سختی
    غارحفره، زاغه، سوراخ، شکفت، کهف، مغار، مغاره، مغاک
    غارتایلغار، تاراج، تالان، چپاول، دزدی، لاش، نهب، یغما
    غارتگرچپاولگر، چپوچی، دزد، راهزن، سارق، طرار، عیار، یغماگر
    غارمبدهکار، مدیون، وامدار
    غاز1 پشیز، شاهی، صنار 2 قاز 3 خار، شوک 4 پاره، ژنده 5 چاک، شکاف
    غازه1 سرخاب، گلگونه 2 آوا، آواز، صدا 3 گوه
    غازی1 جنگجو، جهادگر، مبارز، مجاهد 2 رسن‌باز، طناب‌باز، معرکه‌گیر 3 لقمه‌بزرگ
    غاشیه1 پوشش، زین‌پوش، غشا، نقاب 2 رستاخیز، قیامت
    غاصب1 زورستان، غصب‌کننده، متغلب 2 زورگو، ستمگر
    غافل1 بی‌خرد، جاهل، ناآگاه، نادان 2 بی‌خبر، غفلت‌زده، لاقید & عاقل
    غافلگیرانهبغتتاً، غفلتاً، غفلت‌زده، غیرمنتظره، ناگهانی
    غالب1 پیروز، پیروزمند، چیره، فاتح، فایق، قاهر، متسلط، مستولی، مسلط، منتصر 2 بیش & مغلوب
    غالباًاغلب، اکثراوقات، کراراً
    غالیه1 مشک 2 غالی، گران & ارزان، رخیص
    غامربایر، خراب، ویران & آباد، عامر
    غامضبغرنج، پیچیده، حاد، دشخوار، دشوار، سخت، شاق، صعب، مشکل، معقد، مغلق & ساده، سهل
    غاویضال، فریفته، گمراه، منحرف، منحط & هادی
    غایبپنهان، مخفی، ناپیدا، نامرعی & حاضر، شاهد
    غایت1 پایان، فرجام، نهایت 2 حاجت، قصد، مقصود، منظور، هدف 3 آرمان، کمال‌مطلوب 4 حد
    غایطبراز، بول، پلیدی، جعل، سرگین، سنده، عذره، نجاست
    غایله1 آشوب، بلوا، شورش، فتنه، نهضت 2 آفت، بلا، بلای‌ناگهانی 3 بدی، شر 4 آسیب، گزند 5 دشواری، سختی
    غاییانتهایی، پایانی، نهایی
    غبارخاک، گردوخاک، گرد
    غبارآلوداغبر، خاک‌آلود، گردآلود
    غبارروبیپاک‌سازی، تنظیف، غبارزدایی، گردزدایی، گردگیری
    غبراخاک، گل
    غبطحسرت، رشک، غبطه
    غبطه1 حسرت، رشک 2 آرزو، تمنا 3 سود، فایده، نفع 4 سرور، شادی
    غبن1 تغابن، فریب، فسوس، گول 2 خسارت، زیان، ضرر 3 افسوس، حیف، دریغ
    غث1 کم‌گوشت، لاغر 2 کذب، نادرست & 1، چاق، سمین، فربه، 2، درست، راست
    غثیاناستفراغ، تهوع، عق، قی
    غدار1 جفاکار، جورپیشه 2 بی‌وفا، پیمان‌شکن، خائن 3 محتال، محتاله، محیل، مکار
    غدر1 بی‌وفایی، پیمان‌شکنی، نقض‌عهد 2 جفا، جور 3 خیانت 4 تزویر، حیله، فریب، مکر
    غدرآمیزخائنانه، خیانت‌آمیز، مکرآلود، مکرآمیز
    غدهآژخ، تومور، دژپیه، دشپیل
    غدیرآبگیر، برکه، برم، تالاب
    غذاخوراک، خوردنی، طعام، قوت، مائده
    غذاخوری1 رستوران، کافه‌رستوران 2 بشقاب، ظرف 3 تغذیه
    غر1 بی‌عصمت، جلب، روسپی، فاحشه 2 خصی 3 عنین، ناتوان
    غر1 غرولند، نق 2 شکسته، فرورفته 3 فتق‌دار، فتقی
    غرا1 رسا، فصیح 2 درخشان، روشن
    غراب1 جهاز، سفینه، کشتی، ناو 2 زاغ، کلاغ
    غرامت1 تاوان، جبران، جریمه، خسارت، ضرر 2 عذاب، مشقت 3 پشیمان
    غرانغرش‌کنان، غرنده
    غرب1 باختر، مغرب 2 باخترزمین 3 ناپدیدشدن & خاور، 2، مشرق‌زمین
    غربال1 آردبیز، پرویزن، غربیل، منخل 2 خاک‌بیز، سرند
    غربال‌بندغربتی، کولی، لوری، لولی
    غربت1 بیگانگی، دوری 2 غریبی 3 غربتی، قرشمال، کولی، لولی & انس، شناسایی
    غربتیدوره‌گرد، غربال‌بند، غره‌چی، قرشمال، کولی، لولی
    غربیل1 الک، پرویزن، غربال، منخل 2 خاک‌بیز، سرند
    غرچیقرشمال، کولی، لوری، لولی
    غردل1 قحبه 2 ترسو، جبون & شجاع
    غرش1 آسمان‌غره 2 نعره
    غرشمالارقه، قرشمال، کولی، لوری، لولی
    غرض1 آهنگ، اراده، قصد، مراد، مقصود، منظور، نیت، هدف 2 ردائت، کین، کینه
    غرض‌رانبدخواه، غرض‌ورز، مغرض
    غرض‌ورزباغرض، غرض‌پرست، غرض‌جو، غرض‌دار، غرض‌ران، غرضمند، کین‌توز، مغرض
    غرضمندبدخواه، غرض‌ورز، کینه‌توز، مغرض
    غرغراعتراض، قرولند، لندش، نق‌نق
    غرفهاطاق، اطاقک، بالاخانه، حجره
    غرق1 خفه، غرقه، غریق، غوطه، فرورفته، مستغرق 2 گرفتار 3 شیفته، مجذوب
    غرقابغرقابه، گرداب & پایاب
    غرقه1 مستغرق 2 غرق، غریق، فرورفته، مغروق
    غرندهخروشان، خروشنده، غران
    غروبافول، شام، شامگاهان، عشا & طلوع، سحر
    غرور1 تفاخر، تفرعن، تکبر، خودخواهی، خودبزرگ‌بینی، خودپسندی، خودبینی، خودستایی، خویشتن‌بینی، فخر، کبر، منیت، نخوت 2 جوش & خضوع
    غرورانگیز1 افتخارآمیز 2 نخوت‌آلود، نخوت‌آمیز
    غرولنداعتراض، غر، غرغر
    غره1 گستاخ، متکبر، مغرور 2 فریفته، گول‌خورده 3 بی‌خبری، غفلت
    غره1 غرش 2 اول، اول‌ماه 3 پیشانی 4 ماه‌نو، هلال & سلخ
    غریب1 بیگانه، غریبه، ناآشنا، ناشناخته، ناشناس 2 بیکس، فقیر 3 نامحرم 4 اجنبی، خارجی 5 بدیع، حیرت‌انگیز، شگفت، شگفت‌آور، عجیب، غیرعادی 6 طرفه، طریف، نو 7 دورازوطن، دورافتاده & آشنا، خویش
    غریب‌پرورغریب‌نوازغریب‌دوست & غریب‌کش، غریب‌گداز
    غریب‌نوازغریب‌پرور، غریب‌دوست، مهمان‌نواز & غریب‌آشنا، غریب‌گداز
    غریبهاجنبی، بیگانه، غریب، غیر، نامحرم & آشنا، خودی
    غریزهسرشت، طبع، طبیعت، نهاد
    غریزیجبلی، ذاتی، طبیعی، فطری
    غریقغرق، غرقه، غوطه‌ور، فرورفته، مستغرق
    غریوافغان، بانگ، جیغ، خروش، داد، دادوبیداد، زاری، غوغا، فریاد، فغان، گریه، نعره، ولوله، همهمه، هیاهو
    غزاآرزم، جدال، جنگ، جهاد، رزم، غزوه، مصاف، نبرد
    غزالآهو، جیران
    غزل1 شعر 2 عشقبازی، معاشقه
    غزل‌پردازغزل‌ساز، غزلسرا، غزل‌گو
    غزل‌پردازیغزلسرایی، غزل‌گویی
    غزلسراغزل‌پرداز، غزل‌گوی
    غزلسراییغزل‌پردازی، غزل‌گویی
    غزوهجدال، جنگ، جهاد، حرب، غزا، مصاف
    غسالجامه‌شو، مرده‌شو
    غسال‌خانهمرده‌شوخانه، مرده‌شوی‌خانه
    غسلاستحمام، تطهیر، تغسیل، شستشو، طهارت، وضو
    غش1 اغما، بیهوشی، ریسه، صرع، ضعف، کما، مدهوشی 2 تزویر، تقلب 3 پرده‌پوشی 4 خیانت
    غش‌دارغشی، ناخالص، ناسره
    غشا1 پرده، جلباب، حجاب، غاشیه، غطا 2 پوسته، روبند، لفافه
    غشاوهپرده، پوشش، غطا
    غصبتصاحب‌به‌زور، تصرف‌عدوانی، تغلب، زورستانی، زورگیری
    غصهاندوه، تاسف، حزن، غم، محنت & شعف، شادی
    غصه‌داراندوهناک، اندوهگین، غصه‌مند، غمدار، غمگین، غمین، محزون، مغموم & مشعوف
    غضببرآشفتگی، برافروختگی، تندمزاجی، تندی، تیزی، خشم، خشمگین، خشمناکی، سخط، عتاب، عصبانیت، غیظ، قهر، هیجان
    غضب‌آلودخشم‌آگین، خشم‌آلود، خشمگین، خشمناک، عصبی، غضبناک، قهرآلود، متغیر
    غضبانخشمگین، خشمناک، دژم، ژیان، عصبانی
    غضبناکتندخو، خشم‌آلود، خشمگین، خشمناک، دژآهنگ، دمان، ژیان، عصبانی، غضب‌آلود، قهرآلود، نژند، هار
    غضنفراسد، حیدر، شیر، ضیغم
    غطاءپرده، پوشش، غشاء، غشاوه، لایه
    غفارآمرزگار، آمرزنده، بخشایشگر، غفور
    غفرانآمرزش، بخشش، رحمت، مغفرت
    غفلتاهمال، بی‌خبری، تسامح، تغافل، تکاهل، تهاون، حماقت، سستی، سهل‌انگاری، فراموشی، مسامحه، ناآگاهی، نسیان & آگاهی، بیداری
    غفلتاًبغتتاً، غافلگیرانه، ناگهان، یک‌دفعه، یک‌مرتبه، یکهو
    غفلت‌زده1 غافل، سهل‌انگار، ناآگاه 2 غافلگیرانه
    غفورآمرزگار، آمرزنده، غفار
    غل1 بند 2 زنجیر 3 طوق، قلاده، گردن‌بند
    غل1 غلا، قحط، کمیابی 2 خشکسالی، قحطسالی
    غلاغل، قحط، قحطی، گرانی، گرسنگی
    غلافپوشش، جلد، نیام
    غلام1 جوان، طفل، فرزند 2 بنده، چاکر، خادم، خدمتکار، زرخرید، عبد، مستخدم، مملوک، نوکر 3 غلمان & ارباب
    غلام‌بارهامردباز، شاهدباز، لواطکار
    غلام‌بازامردباز، بچه‌باز، ساده‌باز، شاهدباز & دخترباز
    غلامبارگیامردبارگی، بچه‌بازی، شاهدبازی
    غلامبارهامردباز، ساده‌پرست، سنده‌باز
    غلامیبردگی، بندگی، خدمتکاری، نوکری & اربابی
    غلبهاستیلا، پیروزی، تسلط، تصرف، چیرگی، درازدستی، سلطه، سیطره، ظفر، فتح، قهر، نجاح، نصرت
    غلطاشتباه، خبط، خطا، سقط، سقیم، سهو، مغلوط، نادرست، ناصحیح & درست، صحیح
    غلطگیریاصلاح، تصحیح، خطایابی، خطاگیری، درست‌نویسی، غلطزدایی، غلطیابی
    غلظتتراکم، تکاثف، چگالی، سختی، قوام & رقت
    غلغلهآشوب، الم‌شنگه، بانگ، جاروجنجال، خروش، غوغا، فریاد، قشقرق، همهمه، هنگامه، هیاهو
    غلمانغلامان & حوران
    غلواغراق، زیاده‌روی، گزافه، گزافه‌گویی، مبالغه
    غلهجو، حنط، حنطه، گندم
    غلیانانفجار، جوش، جوشش، جوش‌وخروش، جوشیدن، هیجان
    غلیظ1 انبوه، پرمایه، تند، چگال، متراکم 2 درشت‌خو، سنگدل & رقیق
    غماندوه، تاسف، تیمار، حزن، حسرت، داغ، رنج، غصه، کرب، محنت، هم & شادی
    غماز1 خبرچین، سخن‌چین، مفسد، نمام 2 نامحرم 3 دورو، منافق 4 عشوه‌گر، کرشمه‌باز
    غمامابر، سحاب، غمامه، غیم، میغ
    غمامهابر، سحاب، غیم، میغ
    غم‌آوراندوهبار، حزن‌آور، حزن‌انگیز، غم‌افزا، غم‌انگیز، غمبار، ملال‌انگیز، ملالت‌بار & فرح‌افزا، نشاطآور
    غم‌افزااندوهبار، تاثرآور، غم‌انگیز، غمبار، ملال‌آور & شادی‌آور، فرح‌افزا
    غم‌انگیزتاثرانگیز، تاثرآور، درام، دردناک، غم‌آور، غمبار، ملال‌آور & فرح‌انگیز
    غم‌فزاتاثرآور، تاثرانگیز، ملال‌آور، ملال‌انگیز، ملالت‌بار & شادی‌افزا
    غمباراندوهبار، اندوه‌زا، تاثرآور، تاثربار، حزن‌آور، درام، غم‌آلود، غم‌انگیز
    غمخانهغم‌آباد، غمستان، غمسرا، غمکده، ماتم‌سرا، محنتستان، محنت‌سرا
    غمخواردلسوز، عطوف، غمگسار، مشفق، مهربان
    غمخواریتیمارداشت، دلسوزی، شفقت، مهربانی
    غمز1 بدگویی، سخن‌چینی، سعایت، نمامی 2 غمزه، ناز
    غمزدهاندوهناک، اندوهگین، حزین، غمکش، غمناک، محزون، محنت‌زده، مغموم & شوق‌زده
    غمزهدلال، دلربایی، عشوه، غنج، فتانی، فسون، قر، کرشمه، لوندی، ناز
    غمضآسان‌گیری، تساهل، چشم‌پوشی، فرونهی
    غمکدهغمخانه، محنتستان، محنت‌سرا
    غمکشغمزده، غمناک، مغموم
    غمگساردلسوز، عطوف، غمخوار، غمزدا، مهربان
    غمگینآزرده، افسرده، افسرده، اندوهگین، اندوهمند، اندوهناک، پژمان، تنگدل، حزین، دلتنگ، غمناک، غمین، گرفته، متاثر، متالم، محزون، مغموم، مکدر، ملول، مهموم، ناخرم، ناخوش، ناشاد & شاد، مسرور
    غمناکآزرده، افسرده، اندوهگین، اندوهناک، حزین، دل‌فگار، غم‌دار، غمزده، غمگین، غمین، محزون، مضطرب، مغموم، ملول، مهموم & شاد، مسرور
    غمیناندوهگین، اندوهناک، حزین، غمزده، غمگین، غمناک، محزون، مغموم، مهموم، نژند & شاد، مسرور
    غنا1 بی‌نیازی، توانگری، ثروت، دولتمندی 2 پرباری & فقر
    غنج1 خوش، خوشی 2 عشوه، کرشمه، ناز 2 جوال، خورجین 3 سرین، کفل 4 غازه، گلگونه
    غنچهشکوفه، غنجه، نوگل
    غنمحشم، رمه، فسیله، گله
    غنودنآرمیدن، آسودن، خفتن، خوابیدن
    غنودهآرمیده، آسوده، خسبیده، خفته، خوابیده
    غنیبی‌نیاز، پولدار، توانگر، ثروتمند، مالدار، متعین & فقیر
    غنیمت1 نهب، یغما، غنیم 2 مغتنم 3 رایگان، مفت
    غواصی1 ژرف‌پیمایی، غوطه‌بازی، غوطه‌وری، مرواریدجویی 2 غوص، تامل، تعمق، تفکر
    غوث1 اعانت، امداد، پناه‌دهی، دستگیری، فریادرسی، مساعدت، یاری 2 پناه، ملجا 3 فریادرس
    غور1 بررسی، تامل، تفکر، دقت، غوص، وارسی 2 ژرفا، ژرفنا، عمق 3 بن، ته، قع
    غوررسی1 تامل، تتبع، تحقیق، تدقیق، تفحص 2 فریادرسی
    غوره‌باآش‌غوره
    غوص1 زیرابی 2 زیراب، غواصی، غوطه‌وری 2 تامل، تفکر، تعمق
    غوطه1 غرق، غرقه 2 فرورفتن
    غوغا1 شور 2 آشوب، ازدحام، الم‌شنگه، جنجال، خروش، دادوبیداد، سروصدا، غریو، غلغله، فغان، ولوله، همهمه، هنگامه، هیاهو 3 آوازه، بانگ & آرامش، سکوت
    غوغاطلبغوغایی، غولدنگ، فتنه‌انگیز، فتنه‌جو، ماجراجو، ماجراطلب، مفسده‌جو، واقعه‌طلب & آرامش‌طلب، صلح‌جو، مصلح
    غوغاگرپرخاشگر، دعواطلب، ستیزه‌جو، شرطلب، غوغاطلب، فتنه‌گر، ماجراجو، مفسده‌جو & آرامش‌طلب، سلیم، مصلح
    غوغاییرزم‌آور، غوغاطلب، غوغاگر، فتنه‌انگیز، ماجراجو، مفسده‌جو، واقعه‌طلب & سلیم، مصلح
    غوکقورباغه، وزغ
    غول1 دیو، شیزان، نسناس، هیولا 2 آغل، شبگاه، شوغا 3 اذن، گوش 4 دست‌وبازو
    غول‌آسادیوآسا، دیووش، عظیم‌الجثه، غول‌پیکر، غول‌وار
    غیاباًپنهانی، درخفا، درغیاب، غیابی & حضوراً، حضوری
    غیابیدرغیاب، غیاباً & حضوری
    غیبپنهان، پنهان‌شدگی، پوشیده، راز، سر، مخفی، مستور، ناپدید، نادیده، نامرئی، نهان، نهان‌شدگی & فاش
    غیب‌گوپیشگو، رمال، طالع‌بین، غیبدان، فالگو، فال‌گیر، کاهن
    غیب‌گوییپیش‌بینی، پیشگویی، فالگویی
    غیبت1 دوری، فقدان 2 اختفا 3 افترا، بدگویی، زشتیاد، مذمت & حضور
    غیبی1 مختفی، مخفی، نامرئی 2 الهی، خدایی، لاهوتی، ملکوتی
    غیر1 جز، سوا، مگر 2 دیگر، سایر 3 اجنبی، بیگانه 4 غریبه، ناآشنا 5 دگرگون، دیگرگون، متفاوت، مختلف، نامشابه & آشنا، خودی
    غیرازبه‌جز، جز، سوا
    غیرت1 تعصب، حمیت 2 حسد، رشک 3 رگ، صفت، مردانگی، مروت، ناموس‌پرستی
    غیرتمندباحمیت، باغیرت، بامروت، متعصب، غیرتناک، غیرتی، غیور & بی‌غیرت
    غیرتمندیحمیت، غیرت، غیرتناکی & بی‌حمیتی، بی‌رشکی
    غیرتیباحمیت، غیرتناک، غیور & بی‌غیرت
    غیرحرفه‌ایآماتور & حرفه‌ای
    غیرزادهحرامزاده، خشوک، غیرزاد، ولدالزنا & حلال‌زاده
    غیرشفافتیره، کثیف، کدر، مات، ناصاف، ناشفاف & شفاف
    غیرصحیحخطا، سقیم، غلط، نادرست & درست، صحیح
    غیرعادیعجیب، غریب، غیرمعمول، نامتداول، ناهنجار & عادی، معمولی
    غیرعمدبه‌سهو، سهو
    غیرقانونیحرام، غیرمجاز، نامشروع & مشروع
    غیرمتاهلعزب، مجرد & خانه‌دار، متاهل
    غیرمترقبغیرمنتظره، غیرمنتظر، ناگهانی، نامترقب & بیوسیده
    غیرمترقبهتصادفاً، غیرمنتظر، غیرمنتظره، ناگهانی & مترقبه
    غیرمتقیناپارسا، ناپرهیزگار، خداناترس، نامتقی & خداترس
    غیرمتمدنبربر، بی‌فرهنگ، نافرهیخته، نامتمدن، وحشی & متمدن
    غیرمجاز1 قاچاق، قدغن، ممنوع 2 غیرقانونی 3 بی‌اجازه، ناماذون & ماذون، مجاز
    غیرمزروعبایر، کویر، لم‌یزرع، نامزروع & مزروع
    غیرمستحقناسزاوار، ناشایسته، نالایق، نامستحق & مستحق
    غیرمشروعحرام، غیرشرعی، نامشروع & مشروع
    غیرمعقولغیرعقلایی، غیرمنطقی، ناشایست، نامعقول & معقول
    غیرمعمولغیرمرسوم، نارایج، نامتداول، نامتداول & معمول
    غیرممکنمحال، ممتنع، نشدنی، نامقدور، ناممکن & شدنی، ممکن
    غیرمنتظرغیرمترقب، غیرمترقبه، غیرمنتظره & منتظر
    غیرمنتظرهبغتتاً، تصادفا، ناگهانی، نامترقب، نامنتظره & منتظره
    غیرمنطقیبی‌سروته، غیرمعقول، نامنطقی، هجو & منطقی
    غیرمهمبی‌ارزش، بی‌قدر، پیش‌پاافتاده، عادی، معمولی & مهم
    غیرواقعی1 بی‌اساس، بی‌پایه، نادرست 2 جعلی، ساختگی، مجعول 3 فانتزی & واقعی
    غیظ1 برافروختگی، خشم، غضب 2 بغض، قهر
    غیم1 ابر، سحاب، غمام، غمامه، غیمه، غین 2 مزوا، مه
    غیورباغیرت، غیرتی، غیرتمند، متعصب، مرد
    غیورانهشجاعانه، غیرتمندانه، مردانه
    غیهداد، فریاد، غریو، غیو، قیه