پ

فهرست

    پا1 خطوه، رجل، شلنگ، قدم، گام، لنگ 2 همبازی 3 پایین، ته، دامن، ذیل، زیر 4 تاب، توان، طاقت، قدرت، قوت، یارا 5 اساس، اصل، بن، بیخ، پایه
    پاافزارارسی، پاچپله، پای‌پوش، کفش، گیوه، ملکی، موزه
    پاانداز1 فرش 2 جاکش، دلال‌محبت، دلاله، قواد، لحاف‌کش
    پابرجا1 استوار، برقرار، پایدار، ثابت، ثابت‌قدم، راسخ، قرص، محکم، مستقر 2 دایم، جاوید، همیشگی & 1 سست 2 موقتی
    پابرجاییاستقامت، استواری، ثبات & سستی
    پابرهنه1 برهنه‌پا، بی‌کفش، پاپتی 2 بی‌چیز، بی‌نوا، تهیدست، ندار، یک‌لاقبا 3 بی‌سروپا، پست
    پابست1 پای‌بست، پای‌بند، گرفتار، مقید 2 دلباخته، عاشق، مفتون، هواخواه 3 بنیان، شالوده
    پابند1 مقید، وابسته 2 اسیر، دچار، گرفتار 3 عیالوار، متاهل، معیل 4 دلباخته، عاشق، فریفته، مفتون، هواخواه 4 بند، قید، پاوند
    پابوسیپای‌بوسی، تشرف، دیدار، زیارت، شرفیابی
    پاپوش1 پرونده‌سازی، پرونده، مزاحمت 2 گرفتاری، مخمصه 3 ارسی، پاچپله، پای‌افزار، کفش
    پاپی1 متعرض 2 پافشاری، اصرار
    پات1 اورنگ، پاد، تخت، سریر 2 مات
    پاتکتدافع، دفاع، ضدحمله & تک
    پاتوقپاتوغ، کانون، لنگر، مجمع، محفل، مرکز، میعادگاه، وعده‌گاه
    پاتیل1 دیگ 2 سیاه‌مست
    پاچین1 دامن 2 زیرازار
    پاد1 پادزهر، ضد، مخالف 2 حامی، دارنده، نگهبان 3 اورنگ، تخت، سریر
    پاداش1 اجرت، اجر، انعام، بادافراه، بخشش، ثواب، جایزه، جزا، دسترنج، صله، عطیه، مزد، مکافات، نتیجه 2 کابین، مهر
    پاداشناجر، انعام، پاداش، پاداشت، جزا، مزد
    پادرمیانیتوسط، شفاعت، مداخله، میانجیگری، وساطت
    پادرهوا1 آویخته، بلاتکلیف، بی‌ثبات، معلق، معوق 2 بی‌اساس، بی‌اصل، بی‌پایه، نامشخص
    پادزهرپاد، پازهر، تریاک، تریاق، ضد، مخالف & زهر
    پادشاهامیر، تاجور، خدیو، سلطان، سلطان، شاه، شاهنشاه، شهریار، ملک & رعیت
    پادشاهانهخسروانه، شاهانه، ملوکانه
    پادشاهیامارت، امپراتوری، حکومت، سلطنت، شاهنشاهی، فرمانروایی، ملکت
    پادگان1 ساخلو، سربازخانه 2 پیاده‌نظام
    پادوپاکار، پیشخدمت، شاگرد، نوچه، نوکر & کارفرما
    پار1 پارسال، پارینه، سال‌گذشته 2 پاره، دریده، کهنه 3 تکه، قطعه 4 پرش، پرواز 5 چرم
    پارابلومپیشتاب، تپانچه
    پارازیت1 انگل، طفیل، طفیلی، میکرب 2 خش‌خش، نوفه 3 حشو، زاید
    پارتی1 جمعیت، حزب، دسته، فرقه، گروه 2 جشن، شب‌نشینی 3 پشتیبان، حامی، طرفدار، طرفگیر، هواخواه، هوادار 4 بخش، قسمت 5 قوم‌پارت &
    پارتیزان1 چریک، رزمنده 2 هواخواه
    پارچ1 آبخوری، تنگ 2 گیلاس، لیوان
    پارچه1 قماش، منسوج 2 پاره، تکه، قطعه 3 لخت
    پارچه‌فروشبزاز، قماش‌فروش
    پارس1 ایران‌زمین، ایران، فارس 2 عوعو، واق‌واق، هفهف 3 پوزپلنگ
    پارسا1 باتقوا، پاکدامن، پرهیزکار، پرهیزگار، خداترس، دیندار، زاهد، صالح، عفیف، مومن، متدین، متشرع، متقی، متورع، معصوم، وارسته 2 عارف 3 پارسی & ناپارسا
    پارسالپار، پارینه، پایار، سنه‌ماضیه، ، سال‌گذشته & امسال
    پارساییپاکدامنی، پرهیزگاری، تقوا، خداترسی، زهد، عفت، ورع & بی‌تقوایی، ناپارسایی
    پارسی1 ایرانی، عجم، فارسی 2 زبان‌فارسی 3 زرتشتی & تازی، ترک
    پارک1 باغ، باغ‌ملی، تفرجگاه، گردشگاه 2 ایستگاه، توقفگاه
    پارگیانخراق، انقطاع، دریدگی، گسیختگی
    پارلمانسنا، مجلس، مجلس‌شورا
    پارو1 برف‌افکن، برف‌روب 2 پاروب
    پاره1 برخ، برخه، تکه، جزء، قطعه، لخت 2 بهر، حصه، قسمت 3 بخش، فصل 4 دریده، شرحه، گسسته، گسیخته 5 ژنده، غاز، فرسوده، مندرس 6 خرقه، مرقع، وصله 7 پرش، پرواز، پریدن 8 باج، خراج، رشوت، رشوه 9 کود
    پاره‌ای1 برخی، بعضی، گروهی 2 اندکی، بخشی، قدری، کمی، مقداری
    پاره‌پارهبخش‌بخش، تکه‌تکه، چاک‌چاک، شرحه‌شرحه، قسمت‌قسمت، قطعه‌قطعه، لخت‌لخت، مرقع، مندرس
    پاره‌پورهپاره‌پاره، ژنده، فرسوده، مندرس
    پاره‌دوزپینه‌دوز، تعمیرگر، کفشدوز، لاخه‌دوز
    پاره کردنجردادن، دریدن، شکافتن، قطع کردن، گسستن، گسیختن
    پارینهپار، پارسال، سال‌گذشته & امسال
    پازهرپادزهر، تریاق، نوشدارو & زهر
    پاس1 بار، دفعه، مرتبه، نوبت 2 حراست، محافظت، مراقبت، نگاهبانی 3 احترام، ادب، اعزاز، پاسداری، حرمت، مراعات، ملاحظه 4 بهر، حصه، قسمت 5 رد، ردتوپ
    پاس‌بخشپاسیار، کشیک
    پاساژ1 بازارچه، تیمچه 2 راهرو، گذرگاه، معبر
    پاسبانپاسدار، پلیس، چاوش، حارس، شحنه، شرطه، عسس، گزمه، گماشته، نگهبان، محافظ، محتسب، مستحفظ
    پاسبانیپاسداری، حراست، محافظت، نگهبانی، استحفاظ
    پاسپورتپته، پروانه، تذکره، جوازعبور، روادید، گذرنامه، ویزا
    پاسخ1 پتواز، جواب 2 اجابت، استجابت 3 انعکاس، بازتاب، لبیک 4 اجر، پاداش، ثواب، جزا، عوض، مکافات 1 & پرسش، سوال
    پاسدارپاسبان، حارس، حافظ، قراول، کشیک، محافظ، مدافع، مراقب، مستحفظ، نگهبان
    پاسداریپاس، پاسبانی، حراست، محارست، محافظت، مواظبت، نگاهداشت، نگهبانی، نگهداری، وقایت، یتاق 2 رعایت، ملاحظه 3 احترام، حرمت
    پاسگاه1 پست 2 برج‌دیده‌بانی، دیده‌بانگاه، قراولگاه
    پاسوز1 خاسر، زیانمند 2 اسیر، گرفتار، درگیر 2 شیفته، عاشق
    پاشیدگیانحلال، پراکندگی، تفرق، تلاشی، گسیختگی & انسجام
    پاشیدهپراکنده، فروریخته، متفرق، متلاشی & منسجم
    پافشاریابرام، اصرار، ایستادگی، پاپی، تاکید، سماجت، مداومت، مقاومت
    پاک1 پاکیزه، تمیز، منزه، نزه، نظیف 2 زکی، مبرا، مقدس، مهذب، 3 باعفاف، پاکدامن، عفیف، معصوم، نجیب 4 سترده، منقح 5 بی‌غش، خالص، سره، صاف، صافی، محض، ناب 6 طاهر، طهر، طیب، مطهر 7 بی‌عیب، منقا، نقی 8 بی‌آلایش، بی‌ریا، صمیم، مخلص 9 زلال، صاف، صراح 1 0 زلال، شفاف 1 1 بکلی، تماماً، سراسر، کاملاً، کلاً & آلوده، پلید، رجس، ناپاک، نجس
    پاکار1 پیشکار، عریف، کارگزار 2 پادو، خادم، خدمتکار، نوکر & کارفرما
    پاک‌جامهباعفاف، پارسا، پاکدامن، عفیف & ناپاکدامن، تردامن
    پاک‌سازی1 اخراج 2 پالایش، تصفیه 3 ازاله، تنقیه، زدایش 4 تخلیه، تطهیر، تنظیف، نظافت 5 تزکیه
    پاک‌طینتپاک‌سرشت، پاکنهاد، خوب‌سرشت، خوش‌قلب، خوش‌نیت & بدطینت
    پاک کردنپالایش، پالودن، تطهیر، تمیز کردن، تنظیف، روفتن، زدودن، ستردن & آلودن، کثیف کردن
    پاک‌منشیخوش‌فطرتی، خوش‌قلبی، نجابت & بدسگالی
    پاک‌نژاداصیل، پاک‌گوهر، پاک‌نژاد، پاک‌نسب، حلالزاده، شریف، نجیب، نژاده & حرامزاده
    پاک‌نژادیاصالت، پاک‌گوهری، حلالزادگی، شرافت، نجابت & حرامزادگی
    پاکباخته1 پاکباز 2 لیلاج 3 پاک‌نظر، نظرپاک
    پاکبازپاکباخته، لیلاج 3 پاک‌چشم، پاک‌نظر، نظرپاک
    پاکدامنباتقوا، بانجابت، پارسا، پاک‌جامه، طاهره، طاهر، عفیف، متقی، معصوم، نجیب & بی‌عفاف، ناپاکدامن
    پاکدامنیپارسایی، پاکی، پرهیزکاری، طهارت، عصمت، عفاف، عفت، ناموس & آلوده‌دامنی، بی‌ناموسی
    پاکزاداصیل، پاک‌گوهر، پاک‌گهر، پاک‌نژاد، پاک‌نسب، حلالزاده، شریف، نجیب، نژاده & بدگهر
    پاکنویسبازنویسی، بیاض، مبیضه & پیش‌نویس، چرکنویس، مسوده
    پاکوب1 رقاص 2 پایکوب، دست‌افشان 3 پای‌خست، لگدکوب، لگدمال
    پاکیپاکدامنی، پاکیزگی، تصفیه، تطهیر، تمیزی، خلوص، درستی، صفا، طهارت، طهر، عصمت، عفت، نظافت & پلیدی
    پاکیزگیپاکی، تطهیر، تنظیف، صفا، طهارت، طهر، نزهت، نظافت & کثافت
    پاکیزه1 پاک، تمیز، طاهر، نظیف 2، مطهر، منزه، مهذب 3 خالص، صافی & کثیف
    پاگونپاگن، سردوشی
    پاگیر1 پای‌بند، مقید 2 مانع 3 مزاحم
    پالاردیرک، ستون، شمع، عماد
    پالاهنگپالهنگ، قید، کمند، مقود، یوغ
    پالایشپاک‌سازی، تصفیه، تهذیب & آلایش
    پالودنپاک‌سازی، پاک‌شدن، تطهیر، زدایش، ستردن، صاف کردن & آلودن
    پالوده1 خالص، صاف، مروق، مصفا 2 فالوده 3 تباه، ضایع 4 برگزیده، خلاصه & ناپالوده
    پالهنگپالاهنگ، رسن، عنان، لجام، لگام، مهار
    پالیزباغ، بستان، پالیززار، جالیز، صیفی‌کاری، فالیز، کشتزار، لته، مزرعه
    پالیزبان1 باغبان، جالیزبان، دشتبان، دهقان، صیفی‌کار، لته‌کار، ناطور 2 مغنی
    پاندولآونگ، رقاصک
    پانسمانزخم‌بندی
    پاورچینآرام‌آرام، آهسته‌آهسته، پابرچین، دزدکی، یواشکی
    پایاباقی، پایدار، پاینده، جاودانه، جاودانی، جاوید، مانا، مخلد، مدام، مستدام، مستمر & زودگذر
    پایاپای1 پابه‌پا، تهاتر، تهاتری، مبادله، متبادل 2 هم‌بر
    پایانآخر، اختتام، انتها، انجام، انقضا، تکمیل، تمام، خاتمه، ختم، عاقبت‌الامر، عاقبت، غایت، فرجام، منتها، نهایت & اول
    پایان‌نامهتز، رساله
    پایان‌یافتهختم، سپری، مختوم
    پایانیآخری، انتهایی، غایی، نهایی & آغازین
    پایایی1 جاودانگی، خلود 2 استمرار & موقتی
    پای‌افزارارسی، پاچپله، پای‌پوش، کفش، موزه، نعال، نعلین
    پای‌بست1 اسیر، پای‌بسته، پای‌بند، گرفتار، مقید 2 اساس، بنیاد، بن، بیخ، پی 3 دلباخته، هواخواه & حر، مجرد
    پای‌بند1 اسیر، پای‌بست، گرفتار، مقید 2 اساس، بنیاد، بن، بیخ، پی 3 دلباخته، هواخواه 4 خلخال 5 بخو، زنجیر، کند 7 بند، دوال & مجرد
    پای‌پوشارسی، پاچپله، پای‌افزار، کفش، موزه
    پایتختپاتخت، تختگاه، دارالاماره، دارالسلطنه، دارالملک، شاه‌نشین، عاصمه
    پایداراستوار، بادوام، باقی، برقرار، پابرجا، پایا، ثابت، جاوید، جاویدان، لایزال، ماندنی، محکم، مدام، مستدام، مستقر، مقاوم، نوشه، واثق & ناپایدار، سست
    پایداریاستقامت، استواری، پایمردی، تحمل، ثبات، ثبوت، دوام، مدافعه، مداومت، مقاومت & ناپایداری
    پایکوببالرین، پاکوب، رقاص، رقصنده
    پایکوبیترقص، دست‌افشانی، رقاصی، رقص، وشت
    پایگاه1 رتبه، مرتبت، مقام، مکانت، منزلت، منصب 2 مرکز، مقر 3 جایگاه، جا، محل، مقام 4 پیشگاه، تخت، مسند 5 اندازه
    پایمال1 پای‌خست، لگدکوب، لگدمال 2 تباه، تلف، خراب، کوفته، نابود، هدر
    پایمردی1 حمیت، غیرت 2 پایداری 3 میانجیگری، وساطت 4 پشتیبانی، حمایت
    پایمزداجرت، حق‌القدم، حق‌العمل، مزد، مزدکار
    پایندانضامن، کفیل، متعهد
    پایندگیبقا، جاودانگی، خلود، دوام، دیرینگی & فنا
    پاینده1 بادوام، باقی، پایا، جاودانه، جاوید، دایم، مستدام 2 نگهبان & فانی
    پایه1 اساس، بنیان، بن، پی، ته، شالوده، قاعده 2 اصل، ریشه، مبنا 3 پا، پایین، دامن، دامنه، زیر 4 ساق، ساقه 5 پایگاه، جایگاه، درجه، مقام، منصب 6 اشل، رتبه، رتبه‌اداری 7 اندازه، حد، مقیاس، میزان 8 کلاس 9 کنه 1 0 ماخذ 1 1 قایمه، محور & پیکر، نما
    پایه‌گذار1 بنیانگزار، موسس 2 واضع
    پاییدن1 حراست، مراقبت، مواظبت 2 دیدزدن، مراقب‌بودن، مواظب‌بودن 3 دوام‌داشتن، ماندن 2 توجه کردن، مترصدبودن
    پاییزبرگریزان، خریف، خزان، مهرگان
    پایینپست، تحت، تحتانی، دامنه، دون، زیر، زیر، زیرین، فرود، فرودین، قعر، مادون، نازل & بالا، فراز
    پایینیتحتانی، زیرین، سفلی، فرودین & بالایی، فوقانی
    پتکپک، چکش، مطرقه
    پته1 پروانه، جواز 2 بلیط
    پتی1 برهنه، عریان، عور، لخت 2 آشکار، واضح 3 تهی، خالی & پوشیده، مستور
    پتیاره1 اهریمن‌صفت، دیوخو، دیوسیرت 2 بدکاره، سلیطه، لکاته، پاردم‌ساییده 3 زشت، مهیب 4 آفت، بلا، مصیبت 5 دشمنی، ضدیت، عداوت، عناد
    پچ‌پچ1 درگوشی، زمزمه، نجوا 2 شایعه
    پچل 1کثیف، چرک 2 پلشت، شلخته، قذر 3 زشت، قبیح، مستهجن
    پختآشپزی، طباخی، طبخ
    پختگی1 آزمودگی، حذاقت، سنجیدگی، فهمیدگی، کمال 2 رسایی، نضج 3 احتیاط، حزم، دوراندیشی & خامی
    پخته1 مطبوخ 2 آزموده، حاذق، کارآمد، مجرب، مدبر 3 آماده، تمام، رسا، کامل 4 رسیده، منضوج & خام
    پخش1 تقسیم، توزیع، متفرق، منتشر، نشر 2 پهن، گسترده 3 پاشیده، پراکنده & جمع
    پخمهابله، بی‌عرضه، چلمن، خرفت، دنگ، کودن، گول & زرنگ
    پدافندتدافع، دفاع & حمله
    پدر1 اب، ابو، باب، بابا، والد 2 قاید & مادر
    پدربزرگجد، نیا & جده، مادربزرگ
    پدرام1 پاینده، جاوید، مانا 2 بانشاط، خوش، خوشدل، شادمان، شاد، مسرور 3 آراسته، مرتب، منظم 4 درست، صحیح، نیکو 5 خجسته، سعد، فرخنده، مبارک، همایون 6 ابتهاج، خوشی، شادی & شوریده، شوم، ناپدرام
    پدرسوختگیبدجنسی، بدذاتی، بدسرشتی، بی‌بتگی، خباثت، خبث، شرارت & پدرآمرزیدگی، پدرداری
    پدیدآشکار، آشکار، پدیدار، پیدا، جلی، ظاهر، ظهور، مرئی، مشهود، معلوم، نمایان، هویدا & پنهان، ناپدید، مخفی
    پدیدآورندهخالق، سازنده، مبتکر، مخترع، موجد
    پدیدارآشکار، پدید، پیدا، جلوه‌گر، ظاهر، مرئی، مشهود، معلوم، نمایان، نمودار، هویدا & پنهان، نهان
    پدیده1 مظهر، نمود 2 بود 3 حادثه، واقعه
    پذیرا1 پذیرنده، قابل، متقبل 2 استقبال، پیشواز 3 فرمانبردار 4 محل، منفعل 5 ماده، هیولی & صورت، فاعل، کنا
    پذیرایی1 استقبال، پذیرش، پذیره 2 ضیافت، میهمانی & بدرقه
    پذیرشاجابت، استجابت، پذیرایی، تقبل، عهده‌گیری، قابلیت، قبول، مطاوعت & رد
    پذیرفتناجابت کردن، اعتراف کردن، اقرار کردن، تایید کردن، تصدیق کردن، تقبل، قبول کردن، مطاوعت & رد کردن
    پذیرفتنیباورکردنی، پسندیده، قابل‌قبول، مطلوب، مقبول، موردپسند & غیرقابل‌قبول، نپذیرفتنی
    پذیرفتهتصویب، متعهد، مستجاب، مقبول، وارد & مردود
    پر1 آکنده، انباشته، جعودت، سرشار، لبالب، لبریز، مالامال، مشبع، مشحون، ممتع، ممتلی، مملو 2 تمام، کامل 3 چاق، قوی 4 بس، بسیار، بیش، زیاد 5 بامعلومات & تهی، خالی، کم
    پر1 بال 2 پره 3 پرتو، شعاع 4 کناره، لبه 5 پهلو، ضلع 6 پرند، پرنیان
    پرآب1 آبدار، شاداب 2 آبکی، رقیق & کم‌آب
    پرآزآزمند، آزور، حریص، طماع، طمعکار & قانع
    پرآزرمآزرمگین، باحیا، شرمگین، محجوب & بی‌آزرم
    پرآژنگپرچین، پرشکن & صاف
    پرآشوبآشفته، بحرانزده، بحرانی، پرهرج‌ومرج، متلاطم، ناامن & آرام، امن
    پرآوازهاسم‌ورسم‌دار، اسمی، بنام، شهره، شهیر، مشهور، معروف، نامور & گمنام
    پراکندگی1 افتراق، پریشانی، تشتت، تفرق، تفرقه 2 افشان، نثار 3 انفکاک 4 پاچیدگی، پاشیدگی، تلاشی 5 پریشانی، نابسامانی 6 انتشار، شیوع، پخش 7 تواری & جمعیت
    پراکندن1 تارومار کردن، متفرق کردن 2 انتشار، نشر 3 پخش کردن، شایع کردن 4 گستردن، منتشر کردن 5 افشاندن، نثار کردن 6 به‌هم‌ریختن، & جمع کردن
    پراکنده1 پاشیده، پخش، پخش‌وپلا، ولو 2 پریشان، متشتت، متفرق 3 نابسامان، نامضبوط، نامنظم 4 منثور 5 متواری، تارومار، متلاشی 6 شایع، منتشر 7 تنک 8 جدا، رها، منفک & مجموع
    پراکنده‌خاطرپراکنده‌دل، پریشان، مشوش، ناآرام & آسوده‌خاطر
    پراکنده‌سازیتفرق، تفرقه‌افکنی، تفرقه‌اندازی، متفرق‌سازی
    پراکنده‌گوبیهوده‌گو، پریشان‌گو، لافزن، لیچارباف، مهذار، هذیان‌گو، هذیان‌باف، هرزه‌گوی، هرزه‌لاف، یاوه‌سرا، یاوه‌گو
    پرابهتباعظمت، شکوهمند، مجلل
    پراحساساحساساتی، باعاطفه، مهربان & بی‌احساس، سرد
    پرادعاپرافاده، متکبر، مغرور & بی‌مدعا
    پرادویهادویه‌دار، تند، تیز
    پرارزشارزشمند، پربها، ثمین، قیمتی، گرانبها، نفیس & کم‌بها
    پرازدحامپرآمدوشد، پرجمعیت، پررفت‌وآمد، جنجال، شلوغ & خلوت، سوت‌وکور
    پراستعدادباذکاوت، نابغه، نبیل، نبیه & بی‌استعداد
    پراستقامت1 پرتوان، قوی 2 باعزم، مصمم & بی‌پاشنه، سست‌عنصر
    پراشتباهپرغلط، سقیم، مغلوط & درست، صحیح
    پراشیدهآشفته، پراکنده، پریشان، متشتت، مغشوش & جمع‌وجور، مجموع
    پرافادهافاده‌دار، بوالفضول، پرادعا، پرمدعا، خودستا، فضول، فیسو، گنده‌دماغ، متکبر، مغرور & بی‌افاده
    پرالتهاب1 پرشور، پرهیجان 2 افروخته، سوزان، ملتهب & بی‌التهاب
    پرانتزقوسین، کمانک، هلالین
    پراولادعائله‌مند، عیالوار، کثیرالاولاد، معیل & ابتر، بی‌اولاد، کم‌اولاد
    پربهاارزشمند، بهادار، بهاور، پرارزش، پرقیمت، ثمین، قیمتی، گرانبها، گرانقیمت، نفیس & کم‌بها
    پرپشتانبوه، جعودت، فراوان، متراکم، مجعد & کم‌پشت
    پرپیچپیچاپیچ، پیچ‌درپیچ، خمناک & راست، مستقیم
    پرت1 بعید، دنج، دورافتاده، دور 2 بی‌مورد، ناآگاه، ناوارد 3 رها، متروک 4 چپه، واژگون 5 بی‌معنی، بی‌مورد، کشکی، لاطائل، مزخرف، مهمل & نزدیک، وارد
    پرت‌شدن1 افتادن، سقوط 2 حاشیه‌رفتن، دورافتادن
    پرت‌وپلاپخش‌وپلا، چرندوپرند، دری‌وری، کشکی، لاطائل، مزخرف، هجویات، هذیان
    پرتابپرچین‌وشکن، پرچین، پرشکن، پرگره، فردار & کم‌تاب
    پرتاب1 تیررس 2 افکندن، افکنش 3 پرش، سیر
    پرتحملبردبار، پرشکیب، حمول، شکیبا، صابر، صبور & ناشکیبا
    پرترهتصویر، تمثال، شمایل، صورت، عکس، نقش
    پرتگاهلغزشگاه، مزله، مهلکه، ورطه
    پرتلاشپرکار، ساعی، کوشا، کوشنده، مجد & تن‌آسا، تنبل
    پرتو1 اشعه، تاب، تابش، درخشش، روشنایی، روشنی، سو، شعاع، شعشعه، ضیا، فروغ، نور 2 اثر، نقش
    پرتوافکندرخشان، ساطع، منیر، نورافشان، نوربخش، نورپاش، نورگستر
    پرتوافکنیپرتوزایی، تشعشع، ، نورافشانی، نورافکنی، نورپاشی
    پرتوان1 پرزور، پرطاقت، توانمند، زورمند، قادر، قدرتمند، قوی، نیرومند 2 خستگی‌ناپذیر، نستوه & ناتوان
    پرتوشناسرادیولوژیست، رادیولوگ
    پرتوقع1 پرتمنا، متوقع 2 پرمدعا & بی‌توقع، قانع
    پرثمر1 پربار، پرحاصل، پرمحصول 2 پربهره، پرسود، پرفایده، سودمند & کم‌بهره، کم‌ثمر
    پرجگربی‌باک، بی‌پروا، جراتمند، جسور، جگردار، دلیر، شجاع، نترس & بی‌دل‌وجراء‌ت، ترسو
    پرچانگیپرحرفی، پرگویی، روده‌درازی، وراجی & کم‌حرفی
    پرچانهپرحرف، پرگو، حراف، روده‌دراز، وراج & کم‌حرف
    پرچم1 بیرق، درفش، رایت، علم، لوا 2 زبانه، لهیب 3 زلف، کاکل، مو
    پرچمدار1 پیشاهنگ، پیشتاز، پیشرو، پیشقراول، متقدم 2 بیرقدار، طلایه‌دار، علمدار
    پرچینحصار، خاربست، خارجین، دیواره
    پرچین‌وشکنپرتاب، شکن‌برشکن، فردار، مجعد & شلال، صاف، لخت
    پرحاصل1 پربار، پرثمر 2 سودآور 3 پرمحصول، حاصلخیز & بی‌حاصل
    پرحجمبزرگ، حجیم، دست‌وپاگیر، گنده & کم‌حجم
    پرحرفبگو، پرچانه، حراف، روده‌دراز، وراج & کم‌حرف
    پرحرفیپرچانگی، حرافی، روده‌درازی، وراجی & کم‌حرفی
    پرحوصلهبردبار، پرتحمل، پرشکیب، پرطاقت، حمول، شکیبا، صابر، صبور & کم‌حوصله، ناشکیبا
    پرخاش1 تشر، توپ‌وتشر، درشتی، عتاب، معاتبه، واخواهی 2 پیکار، جنگ، ستیزه، غزا، کارزار، محاربه، نبرد، نزاع & نوازش
    پرخاشگرپرخاشجو، ستیزه‌جو، ستیزه‌طلب، عربده‌جو، غوغاگر، غوغایی، فتنه‌جو، ملامت‌گر، هنگامه‌طلب & نوازشگر
    پرخواراکول، بسیارخوار، پرخوار، پرخور، شکمباره، شکم‌بنده، شکم‌پرست، شکمخوار، شکمو & کم‌خوراک
    پرخواریپرخوری، شکمبارگی، شکم‌بندگی، شکم‌پرستی & کم‌خواری
    پرخوراکول، بسیارخور، پرخوار، پرخوار، رژد، شکمباره، شکم‌پرست، شکمو & کم‌خوراک
    پرخیده1 ایما، رمز 2 مخالف
    پرداخت1 ادا، تادیه، بازدادن، کارسازی، وام‌گذاری 2 آهار، جلا، صیقل، صیقلی 3 صافکاری، صاف کردن & دریافت
    پرداختن1 ادا کردن، تادیه کردن، کارسازی کردن 2 دادن، گذاردن، واگذاردن، وام‌گذاردن 3 جلادادن، صیقل‌زدن 4 اعتنا کردن، توجه کردن 4 مشغول‌شدن & دریافت کردن
    پرداخته1 اداشده، تادیه‌شده 2 صاف، صیقلی 3 فارغ 4 آراسته، آماده، مزین، منظم، مهیا
    پردردسرپررنج، پرمخمصه، پرمشقت & بی‌دردسر
    پردگی1 پرده‌نشین، زن، مستوره 2 پرده‌دار، حاجب
    پردلباجرات، بی‌باک، جسور، متهور & ترسو، کم‌دل
    پرده1 پوشش، حجاب، ستر، غشا، غطاء 2 لایه 3 راه، گاه، مقام، نغمه، نوا 4 صحنه، نقش 5 تابلو 6 چادر، خرگاه، خیمه 7 اندرون، حرم، حرمسرا
    پرده‌پوشرازدار، رازنگهدار، ساتر، سرپوش، سرنگهدار، محرم & افشاگر، پرده‌در، نامحرم
    پرده‌پوشیاختفا، اخفا، پنهان‌سازی، کتمان & پرده‌دری & افشاگری، پرده‌دری
    پرده‌دارحاجب، دربان، پرده‌پوش
    پرده‌دریافشاگری، رسواسازی، رسوایی، شوخ‌چشمی، هتاکی، هتک & پرده‌پوشی
    پرده‌نشین1 زن، مخدره، مستور، مستوره 2 خلوت‌گزین، خلوت‌نشین، خلوتی 3 فرشته، ملک
    پردیسارم، بهشت، جنان، جنت، خلد، فردوس، مینو، نعیم & دوزخ
    پررنجتعب‌آلود، رنج‌آمیز، رنج‌بار، رنج‌آور
    پررنگتند، سیر & رنگ‌ورورفته، کمرنگ
    پررو1 بی‌آزرم، بی‌ادب، بی‌حیا، بی‌شرم، چشم‌دریده، گستاخ، وقیح 2، جسور، مصر & کمرو
    پررونقآباد، آبادان، پررواج، معمور & بی‌رونق، کساد
    پرروییبی‌حیایی، بی‌شرمی، دریدگی، گستاخی، وقاحت & حجب، کمرویی
    پرز1 خمول، خواب 2 لیقه
    پرزور1 پرتوان، زورمند، قدرتمند، قوی، نیرومند 2 شدید & کم‌زور
    پرساپرسان، پرسشگر، پرسنده، جویا، متفحص
    پرستار1 تیماردار 2 خادم، خادمه، خدمتکار، کنیز 3 ربیبه
    پرستاریتوجه، تیمار، حضانت، خدمت، مراقبت، نگهداری
    پرستشستایش، طاعت، عبادت، عبودیت، نیایش
    پرستشگاهپرستشکده، عبادتگاه، معبد
    پرستشگرپرستنده، عابد، مترهب، متعبد
    پرستوابابیل، پرستوک، پرستوک، چلچله، خطاف
    پرستوکپرستو، چلچله، خطاف
    پرستیژاعتبار، تشخص، حیثیت، شخصیت، نفوذ
    پرسخنبگو، پرچانه، پرحرف، روده‌دراز، وراج & کم‌حرف، کم‌سخن
    پرسروصداپرازدحام، جنجال، شلوغ & خلوت، دنج
    پرسشاستخبار، استطلاع، استعلام، استفسار، استفهام، اقتراح، بازجویی، بازخواست، سوال، سراغ، مواخذه & پاسخ، جواب
    پرسنلاعضا، عضو، کادر، کارمند
    پرسودپرمنفعت، سودآور، سودمند، مفید، نافع & زیان‌بخش
    پرسه1 ختم، سوگ، عزاداری، عزا، ماتم، ماتم‌پرسی 2 بیمارپرسی، تفقد، عیادت & عیش
    پرسهتفرج، راه‌پیمایی، سیر، گردش، گشت
    پرسه‌نشینسوگوار، عزادار، ماتم‌زده & سوری
    پرسه‌نشینیسوگواری، عزاداری، مصیبت‌زدگی
    پرش1 جستن، جست، جهش، جهیدن، خیز 2 پرواز، طیران
    پرشکشکاک، مذبذب
    پرشکنپرآژنگ، پرتاب، پرچین، پرشکنج & صاف
    پرشکیببردبار، پرتحمل، پرحوصله، شکیبا، صابر، صبور & ناشکیب، کم‌حوصله
    پرشگفتشگفت‌آور، شگفت‌انگیز، طرفه، عجیب، غریب & عادی، معمولی
    پرشور1 پرحرارت، پرهیجان 2 شورآفرین 3 آتشی، آتشین، داغ
    پرشهوتبوالهوس، پرشبق، شهوت‌پرست، شهوتران، شهوتی، هوسران
    پرطمطراقشکوهمند، شوکتمند، مجلل & ساده
    پرفایدهپرمنفعت، سودآور، سودزا، سودمند، مفید، منفعت‌دار، نافع & زیانبار
    پرفروغتابناک، فروزنده، فروغمند، متلالی، منور، نورانی & کم‌فروغ
    پرقدرتپرقوت، توانا، توانمند، زورمند، قادر، قدرتمند، نیرومند & عاجز
    پرقوت1 نیرومند 2 انرژی‌دار، انرژی‌زا، مغذی، مقوی & بی‌قوت
    پرقیمتارزشمند، بهادار، ثمین، قیمتی، گران، گرانبها، گرانقیمت & بی‌بها، کم‌بها
    پرکارپرتلاش، پرمشغله، تلاشگر، فعال، کاری & کم‌کار
    پر کردن1 آکندن، انباشتن، مشحون کردن، ممتلی کردن، مملو کردن 2 اشغال کردن، مشغول کردن & تخلیه، خالی کردن
    پرکرشمهافسونگر، طناز، عشوه‌گر، عشوه‌ساز، لوند & سرد، سردمزاج
    پرگوپرچانه، پرحرف، حراف، روده‌دراز، مکثار، وراج & ساکت، کم‌حرف، کم‌سخن
    پرگوشتچاق، سمین، فربه، لحیم & استخوانی، لاغر
    پرگوییپرچانگی، پرحرفی، روده‌درازی، وراجی & کم‌حرفی
    پرمایه1 باسواد، بامعلومات، خردمند، دانشمند، عالم 2 ثروتمند، دارا، غنی، متمول 3 غلیظ، & کم‌مایه
    پرمشغلهپرکار، گرفتار
    پرمشقتپرتعب، پردردسر، پررنج، تحمل‌گداز، توان‌سوز، توان‌فرسا، شاق، طاقت‌فرسا، نفس‌گیر & بی‌دردسر، راحت
    پرمنفعتپرسود، پرمداخل، سودآور، سودبخش، نافع & کم‌فایده
    پرناز1 پرغمزه، پرکرشمه، نازآفرین، نازدار، نازو 2 پرادا، پرنخوت، متکبر، مغرور
    پرند1 ابریشم، پرنیان، حریر، دیبا 2 تیغ، شمشیر
    پرندوشپرند، پرندیش، پریشب
    پرندهطایر، طیر، مرغ
    پرندیشپرندوش، پریشب
    پرنقشپرنگار، رنگارنگ، منقش، نقشدار & بی‌نقش، ساده
    پرنیانابریشم، پرند، حریر، دیبا
    پروا1 باک، بیم، ترس، جبن، خوف، دهشت، رعب، محابا، مهابت، وحشت، هراس، هول 2 احتیاط، محابا، ملاحظه 3 اعتنا، التفات، توجه، میل 4 آهنگ، عزم، قصد 5 اشتیاق، رغبت، میل، هوا، هوس 6 تاب، تحمل، توان، طاقت، یارا
    پروار1 چاق، سمین، فربه، مسمن 2 پرورش 3 پشتیبان، پشتیوان 4 رف، طاقچه 5 پرواره، پیسیاره، تفسره، قاروره & لاغر
    پرواز1 پاریدن، پار، پرش، پریدن، طیران، مطار 2 سیر، عروج & 2 نزول
    پروانه1 اجازه، پته، جواز، حکم، فرمان، گواهی، مجوز 2 پره، ملخ 3 شب‌پره
    پروپاگاندآگهی، تبلیغ
    پروتستانعیسوی، مسیحی & کاتولیک
    پروتکلپیمان‌نامه، صورت‌مجلس، عهدنامه، قرارداد
    پروردگارآفریدگار، الله، ایزد، جان‌آفرین، خدا، دادار، رب، کردگار، یزدان & بنده، عبد
    پرورش1 تادیب، تربیت، تعلیم 2 آموزش 3 بارآوردن، پروراندن 4 خوراک، طعام، غذا 5 پرواربندی
    پرورشگاهدارالایتام، دارالتربیه، شیرخوارگاه، یتیم‌خانه
    پروزنثقیل، سنگین، وزین & سبک، کم‌وزن
    پروژکتورنورافکن
    پروژهبرنامه، طرح، نقشه
    پروگرامبرنامه
    پرونده1 دوسیه 2 پیشینه، سابقه 3 پاپوش 4 پوشه
    پرونده‌سازیپاپوش
    پرویزنآردبیز، الک، غربال، غربیل، منخل
    پروینثریا
    پره1 پروانه 2 چرخ‌دنده، دندانه 3 چنبر، چنبره، حلقه
    پرهیاهوپرازدحام، پرسروصدا، جنجال، شلوغ & آرام، ساکت
    پرهیز1 اتقا، اجتناب، احتراز، تجنب، تحرز، حذر، خویشتن‌داری، دوری، رژیم، کف‌نفس، گریز، ورع 2 احتما، امساک، رژیم
    پرهیزکار1 پارسا، پرهیزگار، خویشتن‌دار، زاهد، صالح، متقی، متورع 2 محتاط
    پرهیزکاریپارسایی، پاکدامنی، تقوا، خویشتن‌داری، ورع & ناپارسایی
    پرهیزگارپارسا، پرهیزکار، زاهد، صالح، فرهومند، مومن، متدین، متقی & ناپرهیزگار
    پرهیزگارانهپارسایانه، زاهدانه، زاهدوار، عابدانه، متعبدانه، & ناپارسایانه
    پرهیزگاریپارسایی، تقوا، تورع، خویشتن‌داری، زهد، ورع & پارسایی، ناپرهیزگاری
    پری1 امتلا، انباشتگی، ملاء 2 کثرت 3 اشباع، سیری
    پری1 فرشته، ملک 2 حور، حوری، & عفریت، عفریته
    پری‌پیکرپریسا، پری‌منظر، پری‌وار، پریوش، خوش‌اندام، خوش‌هیکل، ناز & دیومنظر
    پری‌رخسارپریچهر، پریچهره، پریرخ، پریرو، پری‌منظر، جمیل، خوبرو، خوشگل، زهره‌جبین، زیبا، قشنگ، مه‌جبین & زشت‌رو
    پری‌زدهجن‌زده، دیوانه، غشی، مجنون، مصروع
    پری‌سیماپریچهر، پری‌رخسار، پریرو، پریرخ، پری‌منظر، جمیل، خوبرو & بدقیافه
    پری‌منظرپری‌پیکر، پری‌رخسار، پریرو، پری‌وار، پریوش & بدشکل، ناخوش‌منظر
    پریچهرپریرو، پری‌سیما، جمیل، خوبرو، زیبا، صبیح، وسیم & بدصورت، زشت، نازیبا
    پریروپریچهر، پریچهره، پریرخ، پری‌منظر، خوبروی، زهره‌جبین، زیباروی، مه‌جبین & زشت
    پریش1 آشفته، پریشان 2 سرگردان، سرگشته 3 متشتت، متفرق
    پریشانآشفته، بی‌آرام، بی‌قرار، پراکنده، پراکنده‌خاطر، پریشان‌حال، تنگدست، درهم، دلواپس، ژولیده، سراسیمه، شوریده، متاثر، متشتت، متفرق، مختل، مشوش، مضطر، مضطرب، مغشوش، منگ، ناآرام، نابسامان، نامنظم، نگران & آرام، آسوده
    پریشان‌حالآشفته، آشفته‌خاطر، افسرده، بدبخت، بینوا، پریشان، پریشان‌خاطر، دژم، زار، سراسیمه، شوریده، مشوش، مضطرب & آسوده‌خاطر
    پریشان‌حالی1 بی‌نوایی، تنگدستی، تهیدستی 2 آشفته‌خاطری، دلتنگی، ملالت & رفاه‌زدگی
    پریشان‌خاطرآسیمه، آشفته، آشفته‌حال، آشفته‌خاطر، پریشان‌حال، دل‌نگران، مضطرب، ناراحت & آسوده‌خاطر
    پریشان‌گوبیهوده‌گو، پراکنده‌گو، هذیان‌گو
    پریشان‌گوییبیهوده‌گویی، پراکنده‌گویی، هذیان، یاوه‌سرایی
    پریشانی1 تشویش، دغدغه 2 آشفتگی، بی‌نظمی، ژولیدگی، شوریدگی، نابسامانی 3 سرگردانی 4 پراکندگی، تشتت، جدایی 5 اضطراب، بیقراری & آرامش
    پریشبپرندوش
    پریشیآشفتگی، اختلال، پریشانی، ژولیدگی
    پز1 شکل، سرووضع، لباس، وضع 2 افاده، تبختر، تظاهر، خودنمایی، فیس
    پزشکحکیم، دکتر، طبیب، نبض‌شناس، نبض‌گیر
    پزشکی1 طبابت 2 طبی
    پزندهآشپز، خورشگر، طباخ
    پژمانافسرده، پژمرده، خسته‌دل، غمخوار، غمگین، غمناک، نژند، نومید & شادمان
    پژمردگیافسردگی، دلمردگی، ذبول، غمگینی، غمناکی & بشاشت
    پژمرده1 پژمان، پلاسیده، خشک 2 افسرده، پژمان، دلتنگ، دلمرده & باطراوت، بشاش
    پژواکانعکاس، بازتاب، طنین
    پژوهش1 بازجست، بازرسی، تتبع، تحقیق، تدقیق، تفحص، جستجو، مطالعه 2 استیناف، تمیز، رسیدگی
    پژوهشگرپژوهنده، جستجوگر، متتبع، متجسس، متفحص، محقق
    پژوهنده1 پژوهشگرجوینده، ، متتبع، متجسس، محقق 2 خردمند، دانا 3 جاسوس، منهی
    پژوهیدناستقصا، بررسی، پی‌جویی، تتبع، تجسس، تحقیق، تفحص، جستن
    پس1 پشت، پی، ته، خلف، دنبال، ظهر، عقب، ورا 2 آنگاه، بنابرین، درنتیجه، سپس، لذا 3 بعد
    پس‌افت1 اندوخته، باقیمانده، پس‌انداز، ذخیره 2 تاخیر
    پس‌افکند1 اندوخته، پس‌انداز، ذخیره 2 میراث
    پس‌اندازاندوخته، پس‌افت، پس‌افکند، ذخیره، صرفه‌جویی
    پس‌انداز کردناندوختن، ذخیره کردن، صرفه‌جویی کردن
    پس‌درنشینجاکش، دیوث، قرمساق
    پس‌لرزهزلزله، زمین‌لرزه
    پس‌ماندهبقیه، تفاله، ته‌مانده، درد، مابقی
    پست1 برید، پیک، چاپار 2 قراول، کشیک 3 خدمت، شغل، مقام 4 جایگاه، منزل، موضع 5 پاسگاه
    پست1 بی‌سروپا، پست‌فطرت، دون‌همت، رذل، ناکس 2 بخیل، کنس، لئیم، لچر 3 قصیر، کم‌ارتفاع، کوتاه 4 بی‌قدر، بی‌مقدار، حقیر، خوار، دنی، دون، ذلیل، زبون، سفله، فرومایه، متذلل 5 نازل 6 جلب، رذیل 7 محقر 8 پایین، کوچک 9 مبتذل، وضیع & شریف
    پستانسینه، ضرع، ممه
    پستچیبرید، پیک، چاپار، فراش، نامه‌رسان
    پست‌فطرتبدذات، بدسرشت، پست، خسیس، دیوسیرت، فرومایه، لئیم، ناکس، نامردم
    پست‌فطرتیپستی، خباثت، خبث، دنائت، رذالت، فرومایگی، لئامت
    پستی1 انحطاط، بی‌اعتباری، حضیض 2 حقارت، خواری، دنائت، ذلت، رذالت، زبونی، سفل، فرومایگی، لئامت، مذلت، هوان 3 نشیب 4 کوتاهی
    پسر1 ابن، پور، فرزند 2 صبی، طفل، غلام 3 نوباوه، نونهال & دختر، صبیه
    پسرویپس‌نشینی، عقب‌نشینی، قهقرا & پیشروی
    پسله1 پنهان، نهان، نهانی 2 گوشه‌وکنار، جای‌دنج، مخفیگاه
    پسند1 اجابت، پذیرش، دلخواه، صوابدید، قبول، مرغوب، مقبولیت، مقبول 2 سلیقه 3 انتخاب، گزینش، گزیدن 4 تایید، تصدیق & ناپسند
    پسندیدن1 ارتضاء، انتخاب کردن، برگزیدن 2 پذیرفتن، قبول کردن 3 پسند کردن، مقبول‌یافتن 4 تحسین کردن، ستودن
    پسندیدهبرگزیده، حسنه، خوب، خوشایند، دلپذیر، ستوده، شایسته، مرضی، مرغوب، مستحسن، مطبوع، مطلوب، معقول، مقبول، منتخب، نیک، نیکو، هژیر & بد، نامرغوب
    پسین1 بعدازظهر، عصر 2 بازپسین، فرجام، موخر & پیشین
    پشت1 پس، خلف، ظهر، عقب، ورا 2 بیرون، خارج 3 آنسو 4 اولاد، تبار، تخمه، دودمان 5 پشتیبان، حامی، کمک، معین، ملاذ، ملجا، یار، یاور 6 امرد، کونی، مخنث، مفعول، ملوط، هیز 7 پی، دنبال & جلو، رو
    پشت‌پاییامرد، بی‌ریش، مخنث، هیز
    پشت کردناعراض، رویگردانی
    پشت‌گوش‌اندازیتغافل، تکاهل، غفلت
    پشت‌وپناهپشتیبان، تکیه‌گاه، حامی، ظهیر
    پشت‌هم‌اندازچاخان، حیله‌گر، دروغگو، دوال‌باز، شارلاتان، کذاب & صادق
    پشتارهخورجین، کوله‌بار
    پشتکمعلق، وارو
    پشتکاراراده، استقامت
    پشتگرممتکی، مستظهر، معتمد
    پشتگرمیاتکا، استظهار، اطمینان، اعتماد، توکل، مظاهرت
    پشتوارپشتیبان، مددکار، معین، یار، یاور
    پشتوانه1 اعتبار، تضمین 2 پشتیبان، پشتوان، پشتیوان، تکیه‌گاه، ظهیر 3 حامی، مددکار، معین، یار، یاور
    پشتهتپه، تل، فلات، کومه، کوهپایه، ناهموار
    پشتی1 امداد، حمایت، کنف، مظاهرت، یاری 2 بالش، تکیه‌گاه، مخده
    پشتیبانپارتی، پشتیوان، حامی، ظهیر، عاصم، عضد، موید، مجیر، مجیر، محافظ، مدافع، مددکار، معاضد، نگهبان، یار، یاریگر، یاور & مخالف
    پشتیبانیتایید، تقویت، حفظ، حمایت، طرفداری، محافظت، مدافعه
    پشتیوانپشتیبان، حامی، مددکار، یاور
    پشک1 پشکل، سرگین 2 قرعه
    پشم1 پت، صوف، کرک 2 هیچ، پت
    پشمینه‌پوشدرویش، صوفی، فقیر
    پشیزاندک، پاپاسی، پشیزه، پول‌خرد، پول‌سیاه، دینار، شاهی، عباسی، غاز، فلس، قاز، مبلغ‌ناچیز
    پشیزه1 پشیز 2 پولک، فلس 3 صحیفه، ورقه
    پشیمانتائب، متاسف، متلهف، منفعل، نادم
    پشیمانیافسوس، انابت، انفعال، تاسف، ، توبه، حسرت، دریغ، لهف، ندامت
    پف1 آماس، باد، متورم، ورم 2 آماه، پفو، دم، فوت، نفحه، نفخ، ورم
    پفو1 پف 2 فوت
    پفیوز1 احمق، نادان 2 بی‌غیرت، قرمساق 3 بی‌حمیت، بی‌درد، بی‌رگ
    پکر1 بی‌حواس، حیران، سرگشته، گیج 2 افسرده، گرفته، مغموم، نومید 3 دمغ
    پگاه1 بامداد، سپیده‌دم، سحر، صبح، صبحدم، فجر، فلق 2 زود & دیر
    پگاه‌خیز1 سحرخیز، صبح‌خیز، بکر 2 شب‌خیز
    پلجسر، خدک، قنطره
    پلاس1 زیرانداز، فراش، گلیم، مفرش 2 سرگردان، ویلان
    پلاسیده1 پژمرده 2 چروک، له، لهیده 3 لاغر
    پلشت1 پلید، چرکین، چرک، عفونی، قذر، لچر، ناپاک، نجس 2 نکبتی & پاک
    پلنگفهد، نمر
    پلهپغنه، پلکان، مرقات، نردبام، نردبان
    پلید1 آلوده، بد، پلشت، چرک‌آلود، چرکین، خبیث، کثیف، ملوث، نجس 2 تبهکار، خبیث، بدکار، شریر، فاسد، ناپاک & پاک
    پلیدیآلودگی، چرک، چرکینی، خباثت، خبث، ریم، غایط، گه، مدفوع، ناپاکی، ناپاکی، نجاست، نجسی، نجسی & پاکیزگی، طهارت
    پلیس1 آژان، پاسبان، شرطه، عسس، محتسب 2 شهربانی، کلانتری، نظمیه
    پمادضماد، مرهم
    پناه1 امان، پناهگاه، حفاظ، زنهار، ظل، عیاذ، کنف، مامن، ماوا، معاذ 2 پشتیبان، حافظ، حامی، ظهیر، معاضد، ملاذ، ملجا
    پناه‌جوییالتجا، بست‌نشینی، پناهندگی، تحصن، تظلم
    پناهگاه1 عیاذ، ماوا، معاذ، ملاذ، ملجا 2 تکیه‌گاه، حفاظ، مامن، مخفیگاه 3 مفر
    پناهندهپناه‌جو، زنهاری، زینهاری، متحصن، ملتجی
    پنبه‌زنحلاج، نداف
    پنبه‌زنیحلاجی، ندافی
    پنجرهپادگانه، دریچه، روزنه
    پنجه1 برثن، چنگال، چنگول، مخلب 2 دست
    پنداندرز، تذکیر، درس، رهنمون، رهنمود، عبرت، موعظه، نصیحت، وعظ
    پندآموزاندرزگو، ناصح، نصیحت‌گو، واعظ
    پنداراندیشه، انگار، ایهام، پنداشت، تصور، توهم، خیال، ظن، فرض، فکر، گمان، وهم
    پنداری1 تصوری، خیالی، وهمی 2 گویی، گوییا، همانا
    پنداشتانگار، انگاره، انگاشت، پندار، خیال، گمان، وهم
    پنداشتهانگاشته، متصور، مفروض، موهوم
    پندپذیراندرزپذیر، پندشنو، پندگیر، عبرت‌آموز، نصیحت‌پذیر، نصیحت‌شنو
    پنددهیاندرزگویی، موعظه، نصح، نصیحت‌گویی
    پندگواندرزگو، ناصح، نصیحت‌گو، واعظ
    پندنیوشپندشنو، پندگیر، نصیحت‌پذیر، نصیحت‌شنو
    پنهانباطن، پوشیده، خفا، خفی، غیب، قایم، کتم، محجب، مختفی، مخفی، مستتر، مستور، مضمر، مکتوم، مکنون، ناپیدا، نامرئی، نهان، نهفته، متواری & آشکار، علنی
    پنهان‌سازیاخفا، استتار، پنهان‌کاری، پوشیدن، کتمان، مخفی‌سازی، اختفا، نهان‌سازی & افشا
    پنهان کردناختفا، استتار، پوشیدن، نهفتن & برملا کردن، فاش کردن
    پنهان‌کاری1 خفیه‌کاری، کتمان 2 توطئه، دسیسه
    پنهانی1 اختفا، پوشیده، خفیه، خلوت، مخفیانه، مستور، نهانی، نهانی 2 درخفا، مخفیانه & آشکارا
    پوپک1 شانه‌بسر، هدهد 2 بکر، دوشیزه
    پوچبی‌اساس، بی‌بنیاد، بی‌فایده، بی‌معنی، بیهوده، پوک، تهی، چرند، خالی، صفر، کشکی، مزخرف، میان‌تهی، واهی، هجو، هیچ، یاوه
    پوچیبطلان، بیهودگی
    پودرخاکه، گرد، نرم
    پورآقازاده، ابن، پسر، فرزند، ولد
    پوزشعذر، عذرخواهی، معذرت، معذوریت
    پوزش‌خواهپوزش‌طلب، پوزشگر، عذرخواه، معذرت‌خواه، معذور
    پوزش‌خواهیپوزش‌طلبی، پوزشگری، معذرت، معذرت‌خواهی
    پوستبشره، پوسته، پوسه، جلد، غلاف، قشر، لایه، لحات، ورقه
    پوست‌پیرا1 چرم‌ساز، چرمگر، دباغ، صرام 2 پوستین‌دوز، واتگر
    پوستهپوست، طبقه، غشا، قشر، لاک، لایه، ورقه & مغز
    پوسته‌پوستهپوسه‌پوسه، ورقه‌ورقه، لایه‌لایه
    پوستین‌دوزپوست‌پیرا، فراء، واتگر
    پوسیدگی1 تباهی، تلاشی، فساد 2 تخلخل، 3 کرم‌خوردگی، له‌شدگی
    پوسیده1 ژنده، فرسوده، کهنه، مندرس 2 پوک، فاسد، کرم‌خورده 3 رمیم
    پوشاکپوشیدنی، جامه، رخت، کسوت، لباس، ملبوس
    پوشاندن1 بر کردن، پوشانیدن 2 اخفا، پرده‌پوشی، نهفتن 3 فراگرفتن 4 کسف
    پوشش1 تن‌پوش، جامه، لباس 2 استتار، پرده، جلباب، حجاب، حفاظ، غاشیه، غطا 2 حمایت، محافظت، مراقبت
    پوشه1 پرونده، دوسیه 2 شمیز، لفافه
    پوشیدن1 دربر کردن، ملبس‌شدن 2 پرده‌پوشی کردن، پنهان کردن، کتمان کردن، مخفی کردن، مکتوم‌نگاه‌داشتن، نهفتن 3 تلبیس، اختفا 4 فراگرفتن & 1 لخت‌شدن 2 آشکار کردن، افشا کردن
    پوشیدنی1 پوشاک، جامه، رخت، لباس، ملبوس 2 نهفتنی، سر
    پوشیده1 محجب، محجوب، مستور، ملبس 2 راز، غیب، مستور، مستتر، مضمر، ملبس، ناآشکار 3 کتم، مبهم، مجهول، مشکل، مکتوم 4 پنهان، مختفی، مخفی، مکنون، ناپدید، نهان، نهفته 2 مسقف & آشکار
    پوشیده‌روحجابدار، متحجب، نقابدار & بی‌حجاب
    پوکپوچ، پوسیده، خالی، مجوف، میان‌تهی & پر
    پول1 اسکناس، بودجه، پیسه، تنخواه، دست‌مایه، دینار، سرمایه، سکه، مبلغ، مسکوک، نقد، نقدینه، وجه 2 پل، جسر
    پولاد1 آهن، چدن، فولاد 2 شمشیر، گرز
    پولدار1 توانگر، دولتمند، غنی، متمول 2 خرپول & بی‌پول، فقیر
    پولک1 پول‌خرد، فلس 2 فلس 3 صحیفه، صفحه
    پونهپودنه، نعناع
    پویه1 رفتار 2 دویدن
    پهلو1 جنب، کنار 2 آغوش، بر 3 کناره 4 ضلع، قبل 5 بطن، شکم
    پهلواندلاور، دلیر، شجاع، قهرمان، گرد، مبارز، نیو، یل
    پهلوانی1 شجاعت، قهرمانی، یلی 2 شهری 3 پارسی، فارسی
    پهنپخش، پهناور، عریض، فراخ، گسترده، گشاد، مسطح، وسیع & کم‌عرض
    پهناستبرا، عرض، فراخنا، فراخی، قطر، وسعت & طول
    پهنادارپرعرض، پهن، عریض، گشاد & تنگ
    پهناورپهن، فراخ، گسترده، واسع، وسیع & تنگ
    پهنهساحت، صحنه، عرصه، عرض، گستره، میدان، وسعت
    پی1 اساس، بن، بنیاد، بنیان، بیخ، پایه، شالوده، مبنا 2 اثر، ردپا، رد 3 پس، پشت، تعاقب، دنبال، عقب، قفا، متعاقب، واپس 4 رگ، عصب
    پیاپیپی‌درپی، دمادم، متواتر، متوالی، مداوم، مستمر
    پیازازلیم، بصل، صوغان
    پیالهجام، ساتکین، ساغر، صراحی، قدح، کاسه
    پیاله‌پیماباده‌نوش، پیاله‌کش، پیاله‌نوش، شرابخوار، قدح‌نوش
    پیام1 پیغام، سفارش، مطلب، نبا 2 یادداشت 3 الهام، وحی 4 درود، سلام
    پیام‌آورایلچی، پیام‌رسان، پیغام‌آور، پیک، رسول، قاصد
    پیام‌آوری1 پیغمبری، رسالت، وخشوری 2 ابلاغ
    پیام‌گزارپیام‌آور، پیام‌رسان، پیک، قاصد
    پیامبریپیغامبری، پیغمبری، رسالت، نبوت
    پیامدبازتاب، عارضه، عقبه، عکس‌العمل، واکنش
    پیجامهازار، پیژاما، پیژامه، زیرجامه، زیرشلوار، سراویل
    پی‌جو1 جستجوگر، جویا، سراغ‌گیر 2 ردجو، ردیاب
    پی‌جوییاستقصا، پیگیری، تفحص، جستجو، ردیابی، کاوش
    پیچ1 نبش 2 انحنا، خمیدگی، خم، کجی 3 چین، شکنج، شکن، کرس 4 گشت 5 میخ
    پیچ‌دارپرپیچ، پیچاپیچ، پیچ‌درپیچ، خمناک
    پیچ‌درپیچپرپیچ، پرپیچ‌وخم، پیچاپیچ، خم‌اندرخم
    پیچش1 انحراف، پیج، خم، خمیدگی، کجی، گردش 2 ابهام، پیچیدگی، تعقید، غموض 3 دل‌پیچه، شکم‌روش 4 انعکاس، پژواک، طنین 5 تحریر
    پیچه1 برقع، حجاب، روبند، نقاب 2 زلف، گیسو، مرغول 3 پیشانی
    پیچیدگیابهام، اشکال، پیچش، تعقید، دشواری، غموض
    پیچیده1 بغرنج، درهم، سخت، غامض، مبهم، مشکل، معضل، معقد، مغلق 2 انبوه، تابدار، شکن‌برشکن، مجعد 3 مطوی، ملفوف & آسان، سهل
    پیدا1 آشکار، آشکارا، بارز، پدید، ظاهر، مرئی، مرئی، مشهود، معلوم، نمایان، نمودار، واضح، هویدا 2 شناخته، متمایز، مشخص & ناپیدا، نهان
    پیدا کردنبدست‌آوردن، کشف کردن، یافتن & گم کردن
    پیدایشاحداث، ایجاد، بروز، پیدایی، تکون، تکوین، طلوع، ظهور، وقوع
    پیداییبروز، پیدایش، تکون، طلوع، ظهور
    پی‌درپیپیاپی، متوالی، مداوم، مسلسل، مکرر، مکرراً
    پیر1 جاافتاده، سالخورده، سالدیده، سالمند، کهنسال، مسن، معمر 2 پاتال، فرتوت، ناتوان 3 ابدال، اوتاد، خضر، شیخ، قدیس، قطب، مراد، مرشد 3 پیشوا، قاید & 1 برنا، جوان 2 مرید
    پیراستن1 پیرایه کردن، زینت کردن، مزین کردن 2 زدایش 3 زدودن، صیقل‌دادن 4 رفو کردن، وصله کردن
    پیراستگی1 تزیین 2 تنقیح 3 زدایش 4 رفو، وصله & آراستگی
    پیراموناطراف، اکناف، پیرامن، حوالی، حومه، دوروبر، گرداگرد، محیط
    پیراهنپیرهن، جامه، قمیص
    پیرایش1 زیب، زیور 2 تزیین، مزین 3 آرایش
    پیرایهآرایش، بزک، حلیه، زینت، زیور، پیرایش
    پیرزالپیرزن، عجوزه & پیرمرد
    پیرمردسالخورده، سالدیده، سالمند، کهنسال، مسن & پیرزن، جوان
    پیرو1 امت، تابع، سالک، صحابه، طرفدار، مرید، مقلد، هواخواه، هوادار 2 تعقیب، درپی
    پیروز1 برنده، چیره، ظافر، غالب، فاتح، فایق، فیروز، فیروزمند، قاهر، قهرمان، کامیاب، متغلب، مستولی، مظفر، منتصر، موفق 2 خجسته، مبارک، میمون 3 بهره‌ور، بهره‌مند، برخوردار، کامیاب، متمتع & مقهور
    پیروزمند1 پیروزگار، غالب، فاتح، ، منتصر، فیروزمند، مظفر، منصور 2 کامیاب، مرادمند، موفق & مغلوب
    پیروزمندانهظفرمندانه، فاتحانه، فیروزمندانه
    پیروزه‌گون1 پیروزه‌ای، پیروزه‌رنگ، پیروزه‌فام، فیروزه‌ای، فیروزه‌رنگ، پیروزه‌فام، فیروزه‌گون
    پیروزی1 توفیق، فوز، کامیابی، موفقیت، نجاح 2 چیرگی، ظفر، غلبه، فتح، فیروزی، نصرت & شکست، ناکامی
    پیرویاطاعت، اقتدا، اقتفا، انقیاد، تاسی، تبعیت، تقلید، تمکین، دنباله‌روی، طاعت، فرمانبرداری، متابعت، متاسی، مطاوعت، هواخواهی & سرپیچی، تخلف
    پیرهنپیراهن، جامه، قمیص
    پیریسالخوردگی، سالمندی، شیخوخیت، کبر، کهنسالی، هرم & شباب
    پی‌ریزیایجاد، بنیان‌گذاری، پی‌افکنی، پی‌بندی، پی‌گذاری، تاسیس، شالوده‌گذاری
    پیژاماپیژامه، تنبان، زیرجامه، سروال & پیرهن
    پیژامهازار، پیجامه، پیژاما، پیژامه، زیرجامه، زیرشلواری، سراویل & پیراهن
    پیسابرص، پیسه
    پی‌سپار1 رهرو، رهسپر، عابر 2 راهی، رهسپار، عازم
    پیستوله1 پیشتو، تپانچه، طپانچه، رولور، سلاح‌کمری، هفت‌تیر 2 رنگ‌پاش
    پیسه1 دورو، مزور، منافق 2 ابلق، دورنگ 3 پیس، مبروص
    پیسهپول، زر، وجه
    پیش1 سابق، قبل 2 فراپیش، قبل، قدام 3 برابر، روبرو، مقابل 2 زی، نزد 5 گذشته، ماضی 6 شاخه‌نخل 7 جلو، پیشرو 8 کنار، پهلو، نزدیک 9 سمت، سو، طرف & بعد، پس، پشت، عقب
    پیشابادرار، بول، جیش، زهراب، شاش
    پیشاب‌زاادرارزا، مدر
    پیشامداتفاق، حادثه، رخداد، رویداد، سانحه، عارضه، ماجرا، واقعه
    پیشانی1 جبین، رمه، ناصیه 2 اقبال، بخت، طالع
    پیشانی‌بلنداقبالمند، بلنداختر، خوش‌شانس، خوش‌طالع، سفیدبخت، نیکبخت 2 پیشانی‌سیاه، بداقبال
    پیشاهنگپرچمدار، پیشتاز، پیشرو، متقدم
    پیشبازاستقبال، پیشواز، پذیره & بدرقه
    پیش‌بین1 آخربین، دوراندیش، عاقبت‌اندیش 2 احتیاطکار، باحزم، محتاط
    پیش‌بینی1 حزم، دوراندیشی، عاقبت‌اندیشی 2 تدارک، تهیه 3 پیش‌گویی
    پیش‌پاافتاده1 عادی، مبتذل، معمولی 2 سهل‌یاب & بدیع، بکر، نادره
    پیش‌پرداختبیعانه، پیش‌بها، مساعده & تتمه
    پیشتابپارابلوم، ، پیشتاو، پیشتو، طپانچه، کلت
    پیشتاز1 پیشاهنگ، پیشرو، ، متقدم، ، مقدم 2 پرچمدار، طلایه، طلایه‌دار
    پیشتر1 فراتر 2 سابقاً، قبلاً، گذشته، ماقبل & بعدتر
    پیشخدمتپادو، پیشکار، خادم، ، خدمتکار، خدمتگزار، فراش، مستخدم، نوکر & ارباب
    پیش‌خریدسلف، سلم
    پیشخوانجلوخان، کریاس
    پیشدستیتقدم، سبقت، سبقت‌جویی
    پیشرسزودرس، کال، نرسیده & دیررس
    پیشرفتارتقا، ترفیع، ترقی، تعالی، توسعه
    پیشرفتهآباد، توسعه‌یافته، راقیه، مترقی & عقب‌مانده
    پیشروپرچمدار، پیشاهنگ، پیشتاز، پیشقدم، پیشگام، زعیم، طلیعه، مقدم
    پیشروی1 پیشاهنگی، پیشتازی، پیشقدمی، پیشگامی 2 ترقی، تعالی 3 تجاوز، تعدی & پسروی
    پیشقدمپیشاهنگ، پیشتاز، پیشرو، پیشگام، سابق، مقدم & دنباله‌رو
    پیشقراولپرچمدار، پیشرو، جلودار، طلایه، طلایه‌دار، طلیعه، یزک
    پیشکارپاکار، پیشخدمت، خادم، خدمتکار، خدمتگزار، دستیار، عامل، قایم‌مقام، کارپرداز، کارگزار، مباشر، مددکار، مشاور، معاون، نایب، وشکرده، وکیل
    پیشکشارمغان، اهدا، تحفه، تعارف، تقدیم، تقدیمی، هدیه
    پیشگامپیشاهنگ، پیشتاز، پیشرو، طلایه‌دار، & دنباله‌رو
    پیشگاهآستانه، آستان، تخت، حضور، درگاه، ساحت، صدر، مسند
    پیش‌گفتاردیباچه، مدخل، مقدمه
    پیشگوغیب‌گو، فالگو، کاهن
    پیشگوییپیش‌بینی، غیب‌گویی، کهانت
    پیشگیریجلوگیری، دفع
    پی‌شناسردشناس، ردگیر، قائف
    پیش‌نویسچرک‌نویس، سواد، مسوده & بیاض، پاکنویس
    پیشنمازامام & ماموم
    پیشنهاد1 اعلام، توصیه، طرح 2 آهنگ، اراده، غرض، قصد، مراد، مقصود، منظور
    پیشواامام، حاکم، راهبر، راهنما، رئیس، رهبر، زعیم، سالار، سر، سرور، سردار، سرپرست، سلسله‌جنبان، شیخ، عمید، قاید، قدوه، کامل، کلانتر، لیدر، مرشد، مراد، مقتدا، مولا، مهتر، نقیب
    پیشوازاستقبال، پیشباز & بدرقه
    پیشواییتسلط، حکومت، رهبری، ریاست، زعامت، سروری، فرماندهی، فرمانروایی، قیادت
    پیشهحرفه، شغل، صناعت، صنف، عمل، کار، کسب، مشغله، مکسب، منصب
    پیشه‌وربازرگان، پیله‌ور، تاجر، سوداگر، صنعتکار، صنعتگر، کاسب، محترف، محترفه، معامله‌گر
    پیشی1 برتری، تقدم، سبقت، مسابقه 2 سنور، گربه
    پیشین1 دیرینه، سابق، سابق، سلف، قبلی، قدیم، متقدم 2 ظهر، نیمروز & 1 تازه 2 پسین
    پیشینگاناسلاف، پیشینیان، متقدمان، متقدمین & متاخرین
    پیشینگیقدمت، دیرینگی
    پیشینه1 پیشین، دیرینه، سابق، سلف، قبلی، قدیم 2 پرونده، سابقه، ماسبق
    پیشینه‌داربدسابقه، سابقه‌دار & خوش‌سابقه
    پیغام‌آورایلچی، پیام‌آور، پیک، قاصد
    پیغامبرپیغمبر، رسالت‌ماب، رسول، وخشور
    پیغامبریپیامبری، رسالت، نبوت
    پیغمبررسول، مرسل، نبی، وخشور
    پیغمبریپیامبری، رسالت، نبوت
    پیکارآرزم، پرخاش، جدال، جنگ، رزم، ستیز، کارزار، گیرودار، محاربه، مخاصمه، مواقعه، نبرد، هنگامه & صلح، آرامش
    پیکارجوجنگجو، دلاور، ستیزه‌جو، ستیزه‌گر، محارب، منازع، نبردآزما & صلحجو
    پیکارگرجنگجو، رزمنده، ستیزه‌جو، مبارز، محارب & مصلح، صلح‌طلب
    پیکانتیر، خدنگ، سهم
    پیکبرید، پستچی، چاپار، رسول، فرستاده، فرستاده، قاصد، نامه‌رسان، نامه‌آور
    پیک‌بهداشتجاروکش، رفتگر، سپور
    پیک‌نیکتفریح، تفرج، گردش، گشت، هواخوری
    پیکر1 اندام، بدنه، تن، جثه، جسد، جسم، کالبد، هیکل 2 ریخت، صورت، هیات 3 تصویر، نقش، نگاره 4 پیکره، تندیس، مجسمه 5 رقم 6 پرچم، درفش، رایت، علم، لوا
    پیکره1 تندیس، مجسمه 2 بدنه 3 اساس، زمینه، شالوده 4 ترتیب، نسق، نظم
    پیکره‌سازپیکرآرا، پیکرساز، تندیسگر، مجسمه‌ساز
    پیگیریپی‌جویی، تعاقب، تعقیب، ردجویی، ردگیری، سراغ
    پیل1 فیل 2 انباره، باتری، قوه
    پیله1 ابریشم، کرم‌ابریشم 2 آماس، ورم 3 اصرار، تاکید 4 توبره، خریطه 5 طبله، عطردان 6 تعرض، عداوت، کینه 7 حقه، کلک، نادرستی، نیرنگ 8 دارو، دوا 9 تنش، تنیدن
    پیله‌ورپیشه‌ور، خرده‌فروش، دوره‌گرد، کاسب، محترفه
    پیمانتعهد، شرط، ضمان، عهد، قرارداد، قول، معاهده، مقاطعه، مقاوله، میثاق، وعده
    پیمان‌شکنبدپیمان، بی‌وفا، سست‌پیمان، عهدشکن، عهدگسل، ناقض‌عهد، ناکث & وفادار
    پیمان‌شکنیتخلف، عهدشکنی، عهدگسلی، نقض‌عهد & وفاداری
    پیمان‌نامهعهدنامه، قرارداد، مقاوله‌نامه
    پیمانکارمقاطعه‌کار
    پیمانکاریمقاطعه
    پیمانه1 جام، ساغر، صراحی، صراحی، قدح 2 اندازه، کیل، کیله، معیار
    پیمانیقراردادی & رسمی
    پیمانه‌کشباده‌پیما، باده‌گسار، پیمانه‌خور، پیمانه‌گسار، پیمانه‌نوش، دردی‌کش، شرابخوار
    پیمایش1 اندازه‌گیری، سنجش، مساحی 2 پیمودن، درنوردیدن، طی کردن
    پیمودن1 درنوردیدن، طی کردن 2 آشامیدن، نوشیدن 3 اندازه‌گرفتن، اندازه‌گیری، مساحت‌سنجی، مساحی
    پی‌نوشتامر، امریه، توقیع، حکم، دستور، فرمان، منشور، مهر
    پینه1 بهرک، پرگاله 2 رقعه، غاز، وصله
    پینه‌دوزپاره‌دوز، کفشدوز
    پیوستاتصال، الحاق، ضمیمه، ملحق، منضم
    پیوستگی1 اتصال، ارتباط، تعلق، رابطه، علاقه، علقه 2 استمرار، بقا، دوام 3 مواصلت، وصلت & گسستگی
    پیوستنالحاق، چسبیدن، ملحق‌شدن، وصل‌شدن & گسستن
    پیوستهدایماً، دمادم، علی‌الاتصال، علی‌الدوام، لاینقطع، متصل، متوالی، مدام، مداوم، مستدام، مستمر، ملحق، منسجم، هموار، همواره، همیشه & ابداً، هرگز، هیچگاه، هیچوقت & گسسته
    پیوند1 اتصال، پیوستگی، ربط 2 ازدواج، مواصلت، نکاح، وصال، وصل 3 بستگی، خویشی، رابطه، نزدیکی 4 اتحاد، اتصال، ارتباط، انتساب، بند، ربط & انفصال
    پیهچربی، روغن، زیت