الف

فهرست

    آباءاجداد، اسلاف، پدران، پیشینیان، نیاکان & اخلاف
    آباجیآبجی، اخت، باجی، خواهر، دده، شاباجی، همشیره & داداش
    آباد1 برپا، دایر، معمور 2 پررونق 3 پیشرفته، توسعه‌یافته، مترقی 4 تندرست، سالم 5 بسامان، منظم 6 غنی، مرفه & 1 خراب، متروک، ویران 2 بی‌رونق 4 عقب‌مانده
    آبادان1 آباد، برپا، پررونق، دایر، معمور & خراب
    آبادانی1 آبادی، عمارت، عمران 2 ترقی، توسعه، رونق 3 آسایش، ترفیه، رفاه & خرابی
    آبادی1 آبادانی، عمارت، عمران 2 ده، دهات، دهکده، روستا، شهر، واحه، ولایت
    آبان1 آبان‌ماه، عقرب 2 آب‌بان
    آب‌انبار1 برکه 2 آبدان، آبگیر، برم، تالاب
    آب‌باز1 آب‌ورز، سباح، شناگر، شناور 2 غواص
    آب‌بازی1 غوص 2 آب‌ورزی، سباحت، شناگری
    آب‌بندبند، سد، ورغ
    آبجوفقاع، فوگان، ماء‌الشعیر
    آبجیآباجی، اخت، باجی، خواهر، دده، شاباجی، همشیره & داداش، برادر
    آبخورد1 تقدیر، سرنوشت، قسمت 2 بهره، روزی، نصیب 3 آبشخور، مشرب، منهل
    آبخوری1 تنگ، سبو، کوزه، مشربه 2 آبخور، آبشخور
    آبخیزآب‌دار، آبزا، کوهه، موج، موج‌کوهه
    آبدار1 آبکی، باطراوت، پرآب، رقیق، شاداب، مایع 2 آبدارچی، ایاغچی، ساقی، شربتدار، قهوه‌چی 3 آبدیده، برنده، تیز 4 سخت 5 تند، زننده، نیشدار 5 آبخیز، آبزا 6 رسا، روان، فصیح، گویا & بی‌آب، خشک
    آبدانآب‌انبار، آبگیر، برکه، برم، تالاب، غدیر
    آب‌دهانبزاق، تف، خدو، خیو، کفک
    آب‌دهنبزاق، تف، خدو، خیو
    آب‌ریزمیزاب، ناو، ناودان
    آبدیده1 تر، خیس، مرطوب، نم، نمدار 2 آبداده، بران، برا، تیز
    آبراهآبراهه، ترعه، جدول، جو، کانال، مجرا، مسیل، نهر
    آبراههآبراه، آب‌گذر، ترعه، جدول، جو، کانال، مسیل
    آبرواحترام، اعتبار، جاه، حرمت، حیثیت، شرف، عرض، عرق، عزت، قدر، منزلت، ناموس
    آبرومند1 آبرودار، باآبرو، برومند، شریف، محترم، معتبر 2 عفیف
    آبریز1 آبریزگاه، توالت، دستشویی، کابینه، مبال، مستراح 2 دلو 3 آبدستان، آفتابه، ابریق، مطهره
    آبریزگاهآبریز، توالت، دستشویی، کابینه، مبال، مستراح
    آبستن1 آبسته، باردار، پابماه، حامله 2 دچار، دستخوش 3 پنهان، مخفی، نهان & 1 سترون، عقیم
    آبستنیبارداری، حاملگی & سترونی، عقیمی
    آبشخور1 آبخور، آبشخورد، آبشخوار، سرچشمه، منهل 2 روزی، قسمت، نصیب 3 تقدیر، سرنوشت 4 مشرب 5 مقام، منزل، موطن
    آبکش1 سقا 2 عطش‌زا 3 ترشی‌پالا، چلوصافی، صافی
    آبکند1 سیل‌گاه، مسیل 2 گودال، گود، مغاک 3 آبگیر، تالاب، غدیر
    آب‌کوههخیزاب، موج، موج‌خیز
    آبکیآبدار، آبگین، تنک، روان، مایع & جامد
    آب‌گذرآبراهه، جدول، جو، کانال، نهر
    آبگونهآبکی، آبگون، آبگین، مایع
    آبگیر1 برکه، برم، تالاب، غدیر 2 استخر، حوض 3 مرداب
    آبگینه1 آبگین، آینه، آیینه، زجاج، مرآت 2 شیشه 3 بلور 4 تیغ 5 الماس
    آبله1 تاول 2 تبخال، تبخاله
    آبله‌روآبله‌دار، آبله‌ناک، مجدر
    آبله‌کوبیتلقیح، مایه‌کوبی، واکسیناسیون
    آب‌وتاببزک، جلا، رونق، ساخت‌وپرداخت، طول‌وتفصیل
    آب‌ونان‌دارپرسود، سودآور، منفعت‌دار
    آبونماناشتراک
    آبونهمشترک
    آبی1 ارزق، کبود، لاجورد، نیلگون 2 بحری، دریایی 3 آبزی 4 خالو، دایی 1 & دیمی، دیم 2 خشکی 3 هوازی
    آبیارآب‌بان، آب‌پا، میراب
    آپارتمان1 خانه، مسکن، منزل 2 ساختمان
    آتش1 آذر، اخگر، شرار، شرر، شعله، نار 2 جهنم، دوزخ، هاویه & 1 آب 2 بهشت
    آتش‌بسآشتی، ترک‌مخاصمه، صلح، متارکه‌جنگ
    آتشپاره1 جلد، چابک، زرنگ، فرز 2 بدجنس، حیله‌گر، موذی 3 شرور، شریر 4 اخگر
    آتش‌پرست1 آذرپرست، زرتشتی، گبر، مجوس، مغ 2 کافر، ملحد
    آتش‌رنگآتشین، آتش‌فام، آذرگون، آذرین، سرخ، سرخ‌فام، قرمز، لاله‌گون
    آتش‌زنهآتش‌افروز، آتشگیره، چخماق، فروزینه، گیرا، محرقه، مرو
    آتش‌سوزیحریق
    آتش‌فامآتش‌رنگ، آتشگون، آذرفام، آذرگون، سرخ‌فام، سرخگون
    آتشدان1 مجمر، مجمره 2 اجاق، منقل 3 تنوره، تنور 4 کوره
    آتش‌گرفتناشتعال، حریق، سوختن، شعله‌ورشدن
    آتش‌مزاجبدخلق، تندخو، عصبی
    آتشپاره1 شیطان، ناقلا 2 فتنه‌جو، فتنه‌گر
    آتشکسیفلیس، کوفت
    آتشکدهآتشخانه، آتشگاه، آذرکده، آذرگاه، عبادتخانه، معبد
    آتشگاهآتشکده، آذرگاه، اجاق، پرستشگاه، معبد
    آتشگیرهآتش‌زنه، چخماق، فروزینه، محرقه، مرو
    آتشناکآتشی، آتشین، آذرین، سوزان
    آتشی‌مزاجبدخو، تندخو، عصبی & ملایم
    آتشینآتشناک، آتشی، آذرگون، آذرین، داغ، سوزان، مشتعل
    آتلیهکارگاه، نگارخانه، نگارستان
    آتمسفر1 جو، فضا 2 هوا 3 محیط 4 شرایط، وضعیت
    آتو1 ورق‌برنده 2 بهانه، دستاویز، مستمسک
    آتیآتیه، آجل، آینده، بعدی، مستقبل
    آتیهآتی، آجل، آینده، مستقبل & گذشته، ماضی
    آثار1 رد، رگه، نشانه‌ها 2 کارها 3 تالیفات، نوشته‌ها 4 پیامدها، تبعات
    آجل1 آتیه، آینده، مستقبل 2 آخرت & گذشته
    آجیلتنقلات، خشکبار، شب‌چره
    آخالآشغال، خاشاک، خاکروبه، زباله
    آختن1 برکشیدن، کشیدن 2 بالابردن، برافراشتن 3 کوک‌کردن، نواختن
    آخته1 برافراشته، برکشیده، کشیده 2 کوک، نواخته 3 اخته
    آخراختتام، انتها، پایان، پسین، ته، خاتمه، سرانجام، عاقبت، فرجام، منتها، نهایت، واپسین & ابتدا
    آخرالامرآخرکار، بالمال، سرانجام، عاقبت
    آخرالزمانآخرت، بعث، رستخیز، رستاخیز، قیامت، نشور
    آخربینعاقبت‌اندیش، عاقبت‌نگر، مال‌اندیش
    آخرتآخرالزمان، اخری، رستاخیز، عقبا، عقبی، قیامت، نشور & دنیا
    آخرکآخره، ترقوه، چنبره
    آخری1 اخیر 2 آخرین، انتهایی، واپسین & اولی
    آخرینآخری، اخیر، انتهایی، بازپسین، نهایی، واپسین & آغازین
    آخشیج1 آخشیگ، اسطقس، اصل، عنصر 2 ضد، مخالف 3 هیولی
    آخورآغل، اصطبل، باره‌بند، ستورگاه، طویله
    آخوند1 روحانی، روضه‌خوان، شیخ، عالم، فقیه، ملا 2 مدرس، معلم
    آدابتشریفات، رسم، رسوم، سنت، سنن، شعایر، عادات، قواعد، مراسم، مناسک
    آداب‌دانآداب‌شناس، بافرهنگ، فرهیخته، مودب، مبادی‌آداب، متادب
    آداب‌دانیآداب‌شناسی، ادب، فرهنگ، فرهیختگی، نزاکت
    آدامسسقز
    آدرسعنوان، نشانی
    آدم1 انسان، بشر، مردم، ناس، 2 کس، نفر 3 ابوالبشر & 1 جانور، حیوان، دد 3 دیو
    آدم‌کش1 قاتل 2 سلاخ، قصاب
    آدم‌کشی، آدمکشیترور، جنایت، قتل، کشتار
    آدمیآدمیت، آدمیزاد، انسان، بشر & دیو
    آدمیتآدمی، انسانیت، بشریت، مردمی & حیوانیت
    آدمیرالامیرالبحر، دریابیگی، دریاسالار
    آدمیزادآدمی، آدمیزاده، انسان، بشر، مردم & دیو، دیوزاد
    آدینهجمعه
    آذر1 آتش، اخگر، نار 2 آذرروز، قوس
    آذرخشبرق، درخش، صاعقه & رعد
    آذرگونآتش‌رنگ، آتش‌فام، آتشگون، آتشین، آذرین
    آذرینآتش‌رنگ، آتشی، آتشین، گداخته
    آذوقهارزاق، توشه، جیره، خواربار، خوراک، سوروسات، قوت
    آذین1 آرایش، آیین‌بندی، چراغانی، زیب، زینت، زیور 2 آیین، رسم، قاعده، قانون
    آذین‌بندیآیین، آیینه‌بندان، آیینه‌بندی، جشن، چراغانی، شهرآرایی
    آراستگیاتساق، ترتیب، تزیین، نسق، نظام، نظم
    آراستن1 آرایش‌کردن، بزک‌کردن 2 آذین‌بستن، تزیین‌کردن 3 برپاکردن، منعقدکردن 4 آماده‌کردن، حاضرکردن، مهیاکردن 5 سامان‌بخشیدن، سامان‌دادن، مرتب‌کردن، منظم‌کردن & پیراستن
    آراستهآماده، بانظم، بسامان، جمیل، متحلی، مرتب، مزین، منتظم، منظم، نیکو
    آرام1 خاموش، خلوت، دنج، ساکت 2 آرامش، استراحت، صبر، قرار 3 ثبات، سکون 4 بردبار، رزین، صبور، معتدل، ملایم، موقر 5 بی‌جنبش، بی‌حرکت، ساکن 6 آسوده، راحت، فارغ‌بال 7 آهسته، باتانی، یواش 8 امان، امن 9 طمانینه & 1 پرسروصدا، شلوغ 2 بی‌قرار
    آرام‌آرامآهسته‌آهسته، باطمانینه، بتدریج، تدریجاً، شمرده‌شمرده، کم‌کم، یواش‌یواش
    آرام‌بخشآرامش‌بخش، تسکین‌دهنده، تسلابخش، قراربخش، مسکن
    آرامش1 آسایش، آسودگی، استراحت، راحت، راحتی، فراغ‌بال، فراغت 2 آشتی، صلح، صلحجویی، مسالمت 3 آرام، تسکین، سکون، قرار 4 امان، امنیت، ایمنی 5 سکینه، طمانینه & آشوب، بلوا
    آرامش‌طلبآرامش‌جو، آرامش‌خواه، سازشکار، سازشگر، صلح‌جو، صلحدوست & ستیزه‌جو، عربده‌جو
    آرامگاهتربت، خاک، خاکجا، ضریح، قبر، گور، لحد، مثوی، مدفن، مرقد، مزار، مقبره
    آرایش1 بزک، توالت 2 حلیه، زیب، زینت، زیور 3 آذین، تزیین 4 پیرایه، چهره‌آرایی، گریم & پیرایش
    آرایشگاهپیرایشگاه، حلاق، سلمانی
    آرایشگر1 آراینده 2 چهره‌آرا، مشاطه 3 پیرایشگر، حلاق، سرتراش، سلمانی
    آرتیستآکتور، بازیگر، ستاره، هنرپیشه، هنرمند
    آرزوآرمان، اشتیاق، امل، امید، انتظار، بویه، تمایل، تمنا، چشمداشت، خواست، خواهش، رجا، رغبت، شوق، غبطه، کام، گرایش، مراد، مطمع، مقصود، منیه، میل، وایه، هوی
    آرزومندامیدوار، خواستار، راجی، راغب، شایق، عاشق، متمنی، متوقع، مسئلت، مشتاق، منتظر، هواخواه
    آرزومندانهامیدوارانه، بارغبت، عاشقانه، مشتاقانه
    آرزومندی1 اشتیاق، رغبت، شوق، میل 2 تعشق، شیفتگی، عاشقی، هواداری 3 تحسر، حسرت
    آرشیوبایگانی، پرونده، ضبط، مرکزاسناد
    آرمعلامت، مدال، نشان
    آرمان1 ایده، ایده‌آل، شعار، مرام، هدف 2 نصب‌العین 3 آرزو، امید 4 اندوه، حسرت، غم
    آرمشآمیزش، آمیغ، جماع، مخالطت
    آرمیدن1 مقاربت 2 آرامیدن، آسودن، خفتن، غنودن
    آرمیدهآسوده، خفته، غنوده
    آرنجآرنگ، مرفق، وارن، وارنگ
    آروارهفک
    آروینآزمایش، آزمون، امتحان، تجربه
    آرهآری، بلی، بله، نعم، ها & خیر، نه
    آریآره، بله، بلی، لبیک، نعم & خیر، نه
    آز1 افزون‌طلبی، حرص، زیاده‌خواهی، شره، طمع، ولع 2 احتیاج، حاجت، نیاز & قناعت
    آزادآزاده، حر، خلاص، رها، سبکبار، فارغ، مخیر، مختار، مرخص، مستقل، مستخلص، وارسته، ول & اسیر، برده، بنده، غیرمستقل، گرفتار
    آزادانه1 مستقلاً 2 مختارانه 3 حروار
    آزادراهاتوبان، بزرگراه، شاهراه
    آزادگیآزادمنشی، اختیار، اصالت، جوانمردی، حریت، وارستگی & اسارت، بندگی
    آزادمنشیآزادگی، حریت، وارستگی
    آزادهآزاد، حر، رها، شریف، فارغ، فتا، مختار، وارسته & بنده، عبد
    آزادی1 استخلاص، استقلال، خلاص، خلاصی، رهایش، رهایی، نجات 3 اختیار 4 حریت 5 فراغت & اسارت، بندگی، رقیت
    آزار1 آسیب، بلا، صدمه، گزند 2 تعدی، جفا، جور، ستم، ظلم 3 اذیت، تعذیب، زجر، شکنجه، عذاب 4 تعب، سختی، محنت، مرارت، مشقت 5 تاذی، مزاحمت 6 رنج، رنجه، عنا
    آزارنده1 آزاررسان، موذی 2 الیم، دردناک
    آزپیشگیآزمندی، حرص، طمع & قناعت
    آزپیشهآزمند، آزور، حریص، طماع، طمع‌کار & قانع
    آزخبالو، زگیل
    آزردگیافسردگی، رنجش، رنجیدگی، ملال، ملالت، نژندی
    آزردنآزاردادن، اذیت‌کردن، افسردن، خستن، رنجاندن & نواختن
    آزردهافسرده، اندوهگین، دلتنگ، دلگیر، رنجیده، غمگین، غمناک، مجروح، مکدر، ملول، نژند & شاد
    آزرده‌خاطردلخور، دلگیر، رنجیده، مکدر، ملول، نژند & راضی، شادمان
    آزرده‌دلحزین، دل‌آزرده، دلتنگ، دلگیر، غمگین، ملول & پرنشاط، زنده‌دل
    آزرم1 انفعال، حجب، حیا، خجالت، خجلت، شرم، عار 2 ملایمت، ملاطفت، مهربانی، مهر، نرمی 3 تقوا، عفت، فضیلت
    آزرمگین1 باحیا، پرآزرم، خجل، شرم‌رو، شرمسار، شرمگین، محجوب 2 باتقوا، عفیف & بی‌حیا
    آزگارتمام، طولانی، کامل
    آزمایش1 آروین، آزمون، امتحان، تجربه، تمرین، مانور، محک، مسابقه، مشق 2 محنت 3 فتنه
    آزمایشگاهلابراتوار
    آزمایشگر1 مجرب 2 آزماینده، آزمونگر، ممتحن
    آزمایندهآزمایشگر، ممتحن
    آزمندآزناک، آزور، حریص، طماع، طمعکار، مولع & قانع
    آزمندیآزپیشگی، حرص، طماعی، طمع، طمعکاری، ولع & قناعت
    آزموده1 باتجربه، پخته، حاذق، خبره، کاردان، کارکشته، کرده‌کار، ماهر، مجرب، ورزیده 2 تجربه‌شده، سنجیده & بی‌تجربه
    آزمون1 آزمایش، امتحان، سنجش 2 تجربه، محک 3 تست، کنکور، مسابقه 4 عبرت
    آزورآزپیشه، آزمند، حریص، طماع، طمع‌کار، مولع & قانع
    آژان1 پاسبان، پلیس 2 نماینده 3 عامل، کارگزار
    آژانس1 شعبه، نمایندگی 2 عامل، کارگزاری 2 خبرگزاری
    آژخآزخ، زگیل
    آژنگچروک، چین، شکنج، گره، ماز
    آژیر1 اعلام‌خطر، بانگ، زنگ‌خطر، هشدار 2 آگاه، دانا 3 پرتوان، زورمند، قوی 4 محتاط، محترز
    آس1 آسک، آسیا 2 تک 3 مورد
    آسان1 ساده، سهل 2 میسر 3 بی‌رنج، راحت & بغرنج، دشوار، سخت، شاق، غامض، متعسر، مشکل
    آسایشآرامش، آسودگی، استراحت، ترفیه، تن‌آسانی، تنعم، راحت، راحتی، رفاه، سکون، شادکامی، فراغ، فراغت & دغدغه، سختی، مشقت، ناآرامی
    آسایش‌جوآسایش‌خواه، آسایش‌طلب، تن‌آسان، راحت‌طلب، عافیت‌طلب & عافیت‌سوز، مخاطره‌جو
    آسایش‌طلبآسایش‌جو، راحت‌طلب، عافیت‌خواه، عافیت‌طلب & مخاطره‌جو
    آسایشگاهآسایشگه، استراحتگاه
    آستانآستانه، پیشگاه، جناب، حضرت، حضور، درگاه، عتبه، محضر
    آستانه1 آستان، بارگاه، پیشگاه، جناب، حضرت، درگاه، عتبه، محضر، وصید 2 آغاز، مقدمه
    آسمعسرالنفس، نفس‌تنگی
    آسمان1 سپهر، سما، طارم، عرش، فلک، کرسی، گردون 2 فضا، هوا & زمین
    آسمان‌جلآواره، بیچاره، بی‌خانمان، بی‌مکنت، خانه‌بدوش
    آسمان‌غرهآسمان‌غرنبه، تندر، رعد، غرش، کنور
    آسمانی1 هوایی 2 فلکی 3 عرشی، قدسی، ملکوتی 4 آبی‌رنگ & ارضی، خاکی، زمینی
    آسودگیآرامش، آسایش، استراحت، راحت، فراغبالی، فراغت & اضطراب، تشویش، دغدغه
    آسودن1 آسایش‌کردن، استراحت‌کردن 2 آرمیدن، خفتن، خوابیدن 3 آرام‌شدن، تسکین‌یافتن
    آسوده1 آرام، راحت 2 خاطرجمع، فارغ 3 بی‌خیال، فارغ‌البال، فارغ‌بال 4 مرفه 5 خلاص، سبکبار 6 بی‌حرکت، ساکن 7 آرمیده 8 مرده 9 مدفون
    آسوده‌خاطرآسوده‌دل، بی‌تشویش، تامین، خاطرجمع، دل‌آسوده، فارغ‌البال، مطمئن & مشوش، مضطرب
    آسوده‌دلآسوده‌خاطر، خاطرجمع، فارغ‌البال، مطمئن & دلواپس، مضطرب
    آسوریآشوری
    آسه1 پایه، محور 2 آسک، آس، دستاس 3 سنگ‌آسیا
    آسیا1 آسیاب، آسک، آس، چرخاب 2 طاحنه، کرسی &
    آسیب1 آفت، بلا 2 آزار، خدشه، زخم، صدمه، ضرب، گزند، لطمه 3 عیب، نقص 4 خسارت، خسران، زیان، ضرر
    آسیب‌پذیرخدشه‌پذیر، خلل‌پذیر، صدمه‌پذیر، گزندپذیر & آسیب‌ناپذیر
    آسیب‌دیدهعیبناک، مخدوش، مصدوم، معیوب، ناقص & بی‌عیب، سالم، صحیح
    آسیستاندستیار، کمک، معاون
    آسیمه1 آسیون، پریشان، پریشان‌خاطر 2 حیران، حیرت‌زده، ژولیده، شگفت‌زده 3 شوریده، متحیر، مشوش، نابسامان، وحشتزده، هراسان
    آسیمه‌سرآسیمه‌سار، آسیون، پریشان، حیران، دستپاچه، سرگردان، سرگشته، گیج، متحیر، متزلزل، مشوش، مضطرب، نوان
    آشبا، سکبا، شوربا، وا
    آشامیدنخوردن، گساردن، نوش‌کردن، نوشیدن & تناول‌کردن، خوردن
    آشامیدنیشربت، مشروب، نوشابه، نوشیدنی & خوردنی
    آشپزپزنده، خوالگیر، خوراک‌پز، خورشگر، دیگ‌پز، طباخ
    آشپزخانهآشخانه، تنورخانه، طباخ‌خانه، مطبخ، مطعم
    آشپزیپخت‌وپز، طباخی، طبخ
    آشتیاصلاح، توافق، سازش، صلح، مسالمت‌جویی، مسالمت، مصالحه & جدال، ستیز، قهر
    آشتی‌خواهآشتی‌پذیر، آشتی‌جو، آشتی‌طلب، سازشگر، صلحجو، صلح‌طلب، مصلح & جنگ‌طلب، ستیزه‌جو
    آشغال1 آخال، خاشاک، خاکروبه، زباله، سقط، کثافت، مزبله 2 بدردنخور، بنجل 3 فاسد، منحرف
    آشغالدانخاکروبه‌دان، زباله‌دان، مزبله، مزبله‌دان
    آشفتگی1 بی‌نظمی، پاشیدگی، پراکندگی، پریشانی 2 اختلال، نابسامانی، هرج‌ومرج 3 آشوب، اغتشاش، بحران، تلاطم 4 شوریدگی، شیفتگی
    آشفتنآشوب‌به‌پاکردن، برآشفتن، به‌هیجان‌آمدن، پریشان‌شدن، خشمگین‌شدن، شوریدن، متلاطم‌شدن، مشوش‌شدن، ناراحت‌شدن
    آشفته1 بی‌سامان، بی‌نظم، پراکنده، درهم، درهم‌برهم، ژولیده، متفرق، متلاطم، مختل، مغشوش، نابسامان، ناجور، نامرتب، نامنظم 2 آتشی، پریشان، پریشان‌حال، پریشان‌خاطر، خشمگین، 3 رنجیده، 4 سراسیمه، شوریده، مشوش، مضطرب، ناراحت، نگران & آرام، بسامان، مرتب
    آشفته‌خاطرآسیمه‌دل، آشفته‌حال، پریش، پریشان، پریشان‌حال، پریشان‌خاطر، دلواپس، شوریده‌خاطر، مضطرب & آسوده‌خاطر، آسوده‌خاطری
    آشکاربرملا، بی‌پرده، بین، پدیدار، پیدا، پیدا، جلوه‌گر، جلوه‌گر، جلی، جهر، ذایع، رک، روبرو، روشن، صریح، ظاهر، علنی، عیان، فاحش، فاش، مبرهن، محرز، محسوس، مرئی، مشخص، مشهود، معلوم، معین، منجلی، نامستور، نمایان، نمودار، واضح، هویدا & پوشیده، درخفا، غیب، مخفی،
    آشکاراآشکار، افشا، بی‌پرده، بین، پدیدار، پیدا، جلوت، جهراً، صریح، ظاهر، علانیه، علنا، علنی، علی‌الظاهر، فاش، مرئی، مشهود، معلوم، مکشوف، واضح، هویدا & پوشیده، درخفا، مخفی، مستور، ناآشکارا، نهانی، نهفته
    آشکاراییآشکاری، بداهت، روشنی، صراحت، وضوح، هویدایی & پوشیدگی، نهانی، نهفتگی
    آشکوب1 اشکوبه، اشکوب، طبقه، مرتبه 2 آسمانه، سقف
    آشنا1 انیس، خودی، خویش، دوست، شناخت، مالوف، مانوس، مونس، یار 2 شناسا، شناسنده، عارف 3 اخت، خودمانی 4 آگاه، بلد، مسبوق، وارد & 1 بیگانه 2 بیگانه، جاهل 3 بیگانه، غیر
    آشنایاناقوام، دوستان، رفقا، محارم & بیگانگان، غریبه‌ها
    آشنایی1 دوستی، موانست، مودت 2 خویشاوندی، قرابت 3 آگاهی، شناخت، شناسایی، معارفه & بیگانگی، غربت
    آشوباضطراب، اغتشاش، بلوا، بی‌نظمی، تشویش، جنگ، دعوا، شر، شغب، شورش، شوروغوغا، غوغا، فتنه، فساد، مجادله، ناامنی، نزاع، هرج، هرج‌ومرج، هلالوش، هیاهو & آرامش
    آشوب‌طلبآشوبگر، آنارشیست، اخلالگر، بلواچی، بلواگر، شورشگر، شورشی، غوغاطلب، غوغایی، فتنه‌انگیز، فتنه‌جو، هرج‌ومرج‌طلب & آرامش‌طلب، سلیم
    آشوبگر1 آشوب‌طلب، اخلالگر، بلواطلب، شورشگر، فتنه‌جو، مخل، 2 مفتن، مفسده‌جو، هلالوش‌جو 3 دلبر، دلفریب، فتان، فتنه‌انگیز & آشتی‌طلب، سازشگر، مصلح
    آشوبگریشورشگری، فتانی، فتنه‌انگیزی، فتنه‌جویی & سلامت‌جویی
    آشیان1 آشیانه، لانه 2 کلبه، کومه 3 خانه، ماوا، مسکن 4 آموت
    آشیانه1 آشیان، کاشانه، لانه، نشیم، نشیمنگاه 2 ایستگاه، جایگاه
    آغا1 خادم 2 خصی، خواجه 3 بی‌بی، بیگم، خاتون 4 زن، زوجه & آقا، ارباب
    آغازابتدا، اوان، اوایل، اول، بدایت، بدو، سرآغاز، شروع، عنفوان، فاتحه، مبدا، مطلع، مقدمه، نخست & پایان
    آغازینابتدایی، ازلی، اولین، اولیه، بدوی، مقدماتی، نخستین & انتهایی
    آغشتنآلودن، آمیختن، اختلاط، خیساندن، قاطی‌کردن، مخلوطکردن، نم‌کردن
    آغشته1 آمیخته، قاطی 2 مشوب 3 آلوده، ملوث 4 خیسانده، نم‌کرده
    آغلآخور، اصطبل، باره‌بند، ستورگاه، طویله
    آغوش1 بر، بغل، پهلو، صدر، کنار 2 بنده، غلام، کنیز 3 قوش
    آفاق1 جهان، دنیا، عالم، گیتی 2 افق‌ها، کرانه‌ها & انفس
    آفتآسیب، بلا، بیماری، زیان، صدمه، فتنه، مصیبت
    آفتابخور، خورشید، شمس، مهر، هور & ماهتاب، مهتاب
    آفتاب‌پرست1 حربا، سوسمار 2 کافر، مشرک 3 گبر، مجوس 4 آذرگون، آذریون 5 آفتاب‌گردان
    آفتاب‌گردان1 چتر، سایبان 2 آفتاب‌پرست، آفتاب‌گردک
    آفتابهابریق، لولهنگ، مطهره
    آفریدگارآفریننده، الله، ایزد، پروردگار، خالق، خدا، دادار، رب، کردگار، موجد، یزدان & مخلوق
    آفریدنابداع، ایجاد، خلق، ساختن
    آفریدهخلق، ساخته، مخلوق، مصنوع & آفریدگار، آفریننده
    آفرین1 دعا، نیایش 2 تحسین، تعریف، تمجید، درود، ستایش، مدح 3 احسنت، به‌به، حبذا، خوشا، خه‌خه، زه، زهی، مرحبا، مریزاد، وه 4 خوشی، خیر، سعادت & لعن، نفرین
    آفرینش1 ابداع، انشا، تکوین، خلق، خلقت، سرشت، صنع، طبیعت، فطرت، کون، نهاد 2 عالم، مخلوقات، هستی
    آفرینشگرخالق، خلاق، صانع، مبدع & ویرانگر
    آفرینندهآفرینشگر، جان‌آفرین، خالق، بادی، سازنده، صانع، مبدع
    آقا1 ارباب، افندی، خداوندگار، خواجه، سرور، سید، صاحب، کارفرما، مالک، مخدوم 2 بابا، پدر 3 شوهر، همسر & مخدوم
    آقازادهپسر، پدر، فرزند & بنده‌زاده
    آقایی1 خواجگی، ریاست، سروری، مهتری، نقابت 2 بزرگواری & بندگی
    آکادمیکدانشگاهی، فرهنگستانی
    آک1 آسیب، آفت، آهو، عیب، وصمت 2 بد، شرور، شریر
    آکله1 ابرص، جذام، خوره 2 خورنده
    آکندگی1 امتلاء، انباشتگی، پری 2 جمعیت 3 پرگوشتی & پراکندگی، خلاء
    آکندن1 انباشتن، پرکردن، لبریزکردن 2 تدفین، خاک‌سپاری & تخلیه
    آکنده1 انباشته، پر، سرشار، لبالب، لبریز، مالامال، مشحون، ممتلی، مملو 2 آخور، اصطبل، طویله 3 سمین، فربه & خالی
    آکنه1 آگین، حشو، زائده 2 آستر، لایی
    آگاهآشنا، باخبر، بیدار، خبردار، خبره، خبیر، دانا، روشن‌ضمیر، شناسا، عارف، متنبه، متوجه، مخبر، مسبوق، مستحضر، مطلع، ملتفت، نبیه، وارد، واقف، هوشیار & ناآگاه
    آگاه‌کردن1 آگاهاندن، آگاهانیدن، آگهی‌دادن، خبردادن، خبردارکردن، مستحضر ساختن، مطلع ساختن 2 باخبرکردن، بیدارکردن، واقف‌کردن، هوشیار ساختن & غافل‌کردن
    آگاهانیدنآگاه‌کردن، اخبار، اطلاع‌دادن، اعلام & بی‌خبرگذاشتن
    آگاهی1 آگهی، اطلاع، خبر، وقوف 2 بینش، شناخت، علم، معرفت 3 دانایی، روشن‌ضمیری، هوشیاری 4 تامینات & جهالت، غفلت
    آگهی1 اطلاعیه، اعلامیه، اعلان، تبلیغ 2 استحضار، اطلاع
    آل1 اولاد، تبار، خاندان، دودمان، سلاله، سلسله، طایفه، عترت، قبیله، نسل 2 احمر، سرخ، قرمز 3 پری، جن، زائوترسان 4 سراب
    آلاتابزار، ادوات، اسباب، افزار، وسایل
    آلاچیقسایبان، کپر، کومه
    آلاخون‌والاخونآواره، بی‌خانمان، بی‌سروسامان، خانه‌بدوش، دربدر
    آلالهشقایق، لاله
    آلامدرایج، متداول، مد، مرسوم & دمده
    آلایش1 ذمیمه، فجور، فسق، ناپاکی 2 آلودگی، آمیختگی، غل‌وغش
    آلبومکلکسیون، مجموعه
    آلت1 ابزار، اسباب، افزار، دستگاه، مایه، وسیله 2 اندام، عضو
    آلت‌دستبازیچه، ملعبه
    آلغونهروژ، سرخاب، گلگونه
    آلودگی1 پلیدی، کثافت، ناپاکی 2 فجور، فسق، گناه 3 آغشتگی، آلوده‌شدن، درگیری 4 دین، قرض، وامداری 6 به‌انحطاطکشیده‌شدن، منحطشدن & تمیزی، عصمت
    آلودن1 آغشتن، آلوده‌کردن، کثیف‌کردن، ملوث‌کردن & پالودن
    آلودهپلید، جنب، چرکین، چرک‌آلود، چرک، کثیف، ملوث، ناپاک، ناشسته، نجس & پاک، پاکدامن، تمیز، مبرا
    آلوده‌دامنبدکار، بدنام، بی‌عفاف، تردامن، فاسق، گناهکار & پاکدامن، عفیف
    آلونکبیغوله، جان‌پناه، زاغه، کلبه، کومه
    آله1 شاهین، عقاب 2 سنبل‌الطیب
    آماتوردوستدار، غیرحرفه‌ای & حرفه‌ای
    آماج1 آماجگاه، تیر، تیررس، مقصد، نشان، نشانه، هدف 2 پرتاب، تیررس
    آماجگاهآماج، نشانه، هدف
    آمادگی1 بسیج، تدارک، تمهید، تهیه 2 استعداد، توان، توانمندی، قابلیت
    آماده1 آراسته، بسیجیده، پرداخته، تامین، تهیه، حاضر، روبراه، ساخته، فراهم، مجهز، مرتب، مهیا 2 چالاک، سازمند، مستعد & نامهیا
    آماده‌سازیبسیجیدن، تجهیز، تعبیه، تمهید، مهیاسازی
    آمار1 احصا، احصائیه، حساب، شمار 2 استقصا، پی‌جویی، تتبع
    آماربرداریآماردن، احصائیه، سرشماری
    آماردن1 به‌شمارآوردن، شمردن، محسوب‌کردن 2 اهمیت‌دادن
    آمارگرشمارشگر، محاسب، محصی
    آمارگیریاحصائیه، سرشماری
    آماسآماه، باد، برآمدگی، پف، پیله، تاول، تورم، دمل، نفخ، ورم
    آماهآماس، باد، برآمدگی، پف، نفخ، ورم
    آمبولانسبیمارکش، نعش‌کش
    آمپولسوزن
    آمدوشدایاب‌وذهاب، تردد، رفت‌وآمد، مراوده
    آمرامرکننده، حاکم، فرمانده، کارفرما & مامور
    آمرانهباتحکم، تحکم‌آمیز، رئیس‌مابانه، قلدرانه
    آمرزشآمرزگاری، بخشایش، بخشش، غفران، مغفرت
    آمرزگارآمرزشکار، آمرزنده، بخشاینده، غفار، غفور
    آمرزیدگیآمرزش، بخشایش، غفران، مغفرت
    آمرزیدهبخشوده، شادروان، مرحوم، مغفور
    آموتآشیان، لانه
    آموزشپرورش، تحصیل، تدریس، تعلم، تعلیمی، تعلیمات، درس، فراگیری، یادگیری
    آموزش‌وپرورشفرهنگ، معارف
    آموزشگاهدبستان، دبیرستان، مدرسه، مکتب
    آموزشگرآموزشیار، آموزگار، آموزنده، مدرس، مربی، معلم & شاگرد، متعلم
    آموزشیتحصیلی، تعلیم، تعلیماتی، فراگیری، یادگیری
    آموزگاراتابک، استاد، لله، مدرس، مربی، معلم، هیربد & تلمیذ، دانش‌آموز، محصل
    آموزندهآموزشگر، اتابک، استاد، لله، مدرس، مربی، معلم، هیربد & تلمیذ، دانش‌آموز، شاگرد، طلبه، محصل
    آمیختگی1 آلایش، شایبه 2 اختلاط، امتزاج 3 آمیزش، خلط، معاشرت
    آمیختن1 آغشتن، امتزاج، مخلوطکردن، مزج 2 اختلاط، موانست، معاشرت 3 آرمش، خفت‌وخیز
    آمیختهدرهم، عجین، قاطی، مختلط، مخلوط، مرکب، معجون، ممزوج، ناسره & سره
    آمیزش1 آمیغ، مباشرت، مجامعت، مقاربت، نزدیکی 2 الفت، امتزاج، انس، تردد، مجالست، مخالطت، مراوده، معاشرت 3 اختلاط، تلفیق، خلط
    آمیزشکارآمیزگار، خوش‌معاشرت، خوش‌منش، معاشرتی & مردم‌گریز
    آمیزشیمقاربتی
    آمیزگارآمیزشکار، آمیزنده، خوش‌سلوک، خوش‌معاشرت، معاشر، معاشرتی & مردم‌گریز
    آمیزه1 سرشت 2 آمیخته، مخلوط، ممزوج
    آمیغ1 آرمش، مباشرت، مجامعت 2 آمیزش، خلط
    آن1 ثانیه، حین، دم، طرفه‌العین، لحظه، لمحه، نفس، وقت 2 حسن، نزاکت 3 مال، متعلق
    آنارشیآشوب، بلوا، بی‌قانونی، بی‌نظمی، هرج‌ومرج، هردمبیل
    آنتریکتحریک، تهییج، وادار
    آنتیک1 باارزش، قیمتی، نفیس 2 دیرینه، عتیقه، کهنه 3 بد، زشت، کریه & نو
    آنفلوآنزاچایش، ریزش، زکام، سرماخوردگی
    آنقدربه‌حدی، تاآنجا، چندانکه
    آنگاهآنجا، آن‌زمان، آنک، آنوقت، آن‌هنگام، بعد، پس‌ازآن، سپس، سرانجام & اینک
    آنی1 بلافاصله، دردم، فوراً، فوری، فی‌الفور 2 زودگذر، موقتی 3 موقت & دیرپا
    آوا1 آواز، بانگ، صدا، صلا، صوت، لحن، ندا، نغمه، نوا 2 آوازه، شهرت، صیت
    آوار1 خرابه، دیوار، گردوخاک 2 خراب، ویران 3 آواره، دربدر 4 چپاول، غارت 5 بی‌نظمی، تباهی، هرج‌ومرج 6 غبار، گردوخاک 7 آزار، رنج، گزند
    آوارگی1 بی‌خانمانی، خانه‌به‌دوشی، دربه‌دری 2 آواری، پریشانی، سرگردانی 3 تبعید، تبعیدی
    آواره1 آسمان‌جل، آلاخون‌والاخون، بی‌خانمان، خانه‌بدوش، دربدر، سرگردان، ویلان 2 پراکنده، پریشان، متفرق 3 تبعید 4 بی‌سامان، سرگردان، سرگشته
    آواز1 آوا، بانگ، صدا، صلا، صوت، ندا 2 آهنگ، ترانه، ترنم، چهچهه، سرود، سماع، نشید، نغمه
    آوازخوانخنیاگر، خواننده، رامشگر، مغنی
    آوازه1 اشتهار، شهرت، صیت، معروفیت، نام 2 آواز، آوا، صوت 3 اطلاع، خبر، شایعه، غوغا 4 ترانه، نغمه، نوا
    آوخآوه، افسوس، دریغ، دریغا، واه، هیهات
    آوردگاهرزمگاه، عرصه‌نبرد، مصاف، معرکه، میدان جنگ، نبردگاه
    آوردن1 اتیان، با خود حمل کردن، رساندن 2 زادن، زاییدن 3 حکایت کردن، روایت کردن، نقل‌کردن & بردن
    آوند1، ظرف، کوزه 2 رگ، وعاء 3 قید 4 برهان، حجت، دلیل
    آونگآویخته، آویز، پاندول، معلق
    آویختگیآویزش، تعلیق
    آویختن1 آویزان کردن، تعلیق، معلق کردن 2 دارزدن، مصلوب کردن 3 چنگ‌زدن، متشبث‌شدن، متوسل‌شدن 4 جنگیدن 5 حمایل کردن & چسباندن، نصب کردن
    آویختهآونگ، آویزان، پادرهوا، سرازیر، معلق & نصب
    آویز1 آونگ، گوشوار 2 آویخته، آویزان، معلق 3 آرزم، پیکار، جنگ، رزم، نبرد
    آویزانآویخته، آویز، معلق
    آویزش1 تشبث، تعلیق، توسل 2 تعلق، دلبستگی، علاقه 3 آرزم، جنگ، رزم، نبرد
    آویزهگوشوار، گوشواره
    آه1 آوخ، افسوس، حیف، دریغا، وای 2 دم، نفس 3 مویه، ناله
    آهارپرداخت، جلا
    آهستهآرام، بتدریج، بطی‌ء، تانی، درنگ، کند، ملایم، نرم، نرم‌نرمک، یواش & تند، سریع
    آهسته‌آهستهآرام‌آرام، بتدریج، پاورچین‌پاورچین، پاورچین، متدرجاً، نرم‌نرم، نرم‌نرمک & به‌سرعت، تندتند، سریع، سریعاً
    آهمند1 مختل، معیوب، ناقص 2 عاصی، گناهکار، مجرم، مقصر 3 بیمار، مریض، ناخوش & سالم، صحیح
    آهن1 پولاد، چدن، حدید 2 زنجیر، سلاح
    آهن‌خشکخنجر، روهنی، شابرقان، کارد & نرم‌آهن
    آهنگ1 اراده، خواست، داعیه، عزم، عزیمت، قصد، میل، نیت 2 سرود، لحن، مقام، ملودی، نشید، نغمه، نوا 3 فحوا، مفاد 4 اسلوب، راه، روش، طرز
    آهنگرچلنگر، حداد
    آهنگینآهنگ‌دار، ریتم‌دار، موزون، نوادار
    آهو1 جیران، ظبی، غزال، گوزن 2 آک، عیب، وصمت 3 بیماری، مرض، ناخوشی 4 بد، ناپسند، نامقبول
    آهیختن1 کشیدن 2 برکشیدن 3 برافراشتن، بلند کردن
    آیت1 آیه، علامت، نشان، نشانه 2 اعجوبه، نادره 3 عبرت 4 اعجاز، معجزه 4 برهان، حجت، دلیل
    آیسدلسرد، مایوس، ناامید، نومید، وازده
    آینده1 آتی، آتیه، آجل، بعدی، مستقبل 2 واردشونده & 1 گذشته، 2 رونده
    آینهآبگینه، آیینه، زجاج، مرآت
    آیه1 آیت 2 علامت، مارک، نشان، نشانه
    آیین1 رسم، روال، روش، شیوه، عادت، منوال 2 دین، شرع، شریعت، طریقت، کیش، مذهب 3 طریقه، مسلک، مشرب، نحله 2 سنت، قاعده، قانون، مراسم، مقررات، نظم، هنجار 3 آذین‌بندی، جشن، زیب، زینت، شهرآرایی 4 آداب‌دانی، اتیکت، ادب، تشریفات، نزاکت 5 سر
    آیین‌نامهاساسنامه، مقررات، نظام‌نامه
    آیینه1 آبگینه، آبگین، آینه، مرآت 2 آیین، روال، روش، طریق، منوال
    ائتلافاتحاد، اتفاق، پیوستگی، موافقت، همبستگی & اختلاف، پراکندگی
    ابابو، باب، بابا، پدر، والد & ابن، ام
    ابا1 امتناع، انکار، حاشا 2 احتراز، خودداری 3 سرپیچی، سرکشی، نافرمانی 3 تکبر، نخوت
    ابابیلپرستو، چلچله
    اباحتجایز شمردن، جواز، حلال کردن، روایی، مباح دانستن & تحریم
    اباطیلاراجیف، اکاذیب، بیهوده‌ها، ترهات، مزخرفات، موهومات
    ابتداآغاز، اوان، اوایل، اول، بدو، شروع، عنفوان، مطلع، نخست & انتها
    ابتداییآغازین، اولی، بدوی، مقدماتی، نخستین & انتهایی
    ابتذالبی‌ارزشی، بی‌قدری، پستی، پیش‌پاافتادگی
    ابتر1 بلاعقب، بلاعقبه، بی‌اولاد، مقطوع‌النسل 2 ناتمام، ناقص 3 دم‌بریده
    ابتکار1 ابداع، اختراع، بدعت، نوآوری 2 ذوق، قریحه 3 پگاه‌خیزی، سحرخیزی
    ابتکاریابداعی، بدیع، تازه، نو
    ابتلاء1 گرفتاری، مصیبت 2 دچار، گرفتار 3 آزمایش، آزمون، امتحان
    ابتهاجخوشحالی، خوشی، سرور، شادمانی، شادی، فرح، مسرت
    ابتیاعبیع، خرید، سودا، شراء، فروش، معامله
    ابدازلی، دایم، قدیم، همیشه & ازل
    ابدابداعابتکار، اختراع، انشا، ایجاد، خلق، خلقت، نوآوری، نوپردازی & اقتباس
    ابداعیابتکاری، اختراعی
    ابدالابرار، اخیار، اوتاد، اولیاء‌الله، صلحا
    ابدیازلی، باقی، پایا، پاینده، جاودانه، جاویدان، دایمی، سرمد، فناناپذیر، همیشگی
    ابدیتبقا، جاودانگی، خلود، دوام، دیرندگی، سرمدیت، همیشگی & ازلیت
    ابر1 ابل، رباب، سحاب، غمامه، میغ 2 اسفنج
    ابراز1 افشا، برملا، بروز، فاش 2 اشعار، اظهار، اعتراف، اعلام، اقرار، بیان، تقریر، عرض 3 آشکار ساختن، ظاهر کردن & کتمان
    ابرام1 اصرار، پافشاری، تاکید، مداومت 2 پیله، لجاجت 3 استوارسازی، ایستادگی، پایداری، مقاومت & نقض
    ابرص1 پیس، جذام، خوره 3 قرص‌ماه، قمر، ماه
    ابریشم1 بریشم، پرند، پرنیان، پیله، حریر 2 تاره، زه، ساز 3 بریشم‌نواز، دستان‌ساز، نوازنده 4 درخت‌ابریشم، شب‌خسب
    ابریق1 آفتابه، لولهنگ 2 کوزه، مشربه
    ابزارآلت، اثاث، ادات، ادوات، اسباب، افزار، دستگاه، سامان، ماشین، مایه، وسایل، وسیله
    ابصار1 دید، دیدن، رویت، نظر 2 ادراک، فهم
    ابطال1 اقاله، الغا، باطل، باطل‌سازی، بطلان، رد، فسخ، لغو، نسخ، نقض 2 دروغ‌گفتن، هزل‌گویی
    ابلق1 دورنگ، دومایه، سفیدوسیاه 2 روزگار، زمانه 2 خلنگ
    ابلهاحمق، بی‌شعور، بی‌عرضه، بی‌عقل، پخمه، خل، رعنا، ساده، سفیه، کالیوه، کانا، کم‌عقل، کم‌هوش، کودن، گاوریش، گول، نادان، هزاک
    ابلهانهاحمقانه، حماقت‌آمیز، سفیهانه، کودن‌وار، نابخردانه & عاقلانه
    ابلهیاحمقی، بلاهت، حماقت، سفاهت، کم‌عقلی، نادانی & عاقلی
    ابلیساهریمن، دیو، شیطان
    ابنپسر، پور، ولد & اب
    ابواب1 باب‌ها، بخش‌ها، فصل‌ها 2 درها، مدخل‌ها
    ابواب‌جمعیپرسنل، جزو، جمعی، عضو، کادر
    ابویاب، بابا، پدر، والد & والده
    ابهامآمیختگی، پیچش، پیچیدگی، تاریکی، تعقید، تیرگی، شبهه، عدم‌صراحت & آشکاری، وضوح
    ابهام‌آمیزپوشیده، پیچیده، تیره، مبهم، مرموز، مشکل، مغلق & روشن، صریح، واضح
    ابهتاهمیت، بزرگی، جبروت، جلال، سطوت، شکوه، صولت، عظمت، فره، وقار
    ابیضسپید، سپیدرنگ، سفید، سفیدپوست & اسود، سیاه
    اپیدمیبیماری‌شایع، شیوع، عالمگیر، مسری، همه‌جاگیر
    اتابک1 آموزگار، اتالیق، لله، مودب، مربی، معلم 2 اتابیک، پدربزرگ، 3 وزیراعظم
    اتاقبیت، حجره، خانه، سرا، منزل
    اتاقککابین، کلبه
    اتباع1 پیروان، وابستگان 2 تابعین، شهروند & بیگانگان
    اتحادائتلاف، اتصال، اتفاق، پیوستگی، پیوند، توافق، وحدت، همبستگی، هم‌دستی، همدلی، همراهی، یکدلی، یگانگی، & اختلاف
    اتحادیهانجمن، سندیکا
    اتراثیر، سیاله، ماده‌سیال
    اتراقاسکان، اقامت، بیتوته، توقف، جایدهی، جایگیری
    اتساع1 بسط، سعه، فراخی، گسترش، گشادگی، وسع 2 ثروت، مکنت & انقباض
    اتصالالتصاق، الحاق، پیوستگی، پیوستن، پیوند، چسبیدگی، رسیدن، وصل & انفصال
    اتفاق1 ائتلاف، اتحاد، وحدت، هم‌آوازی، هم‌دستی، همدلی، همزبانی، هم‌سخنی، یکدلی 2 پیشامد، تصادف، تصادم، حادثه، رخداد، رویداد، سانحه، سرگذشت، عارضه، واقعه، وقوع 3 اجماع 4 تراضی، سازواری، & 1 اختلاف، نفاق
    اتفاقاتفاقی1 تصادفاً، تصادفی، غیرمترقب، غیرمنتظر، ناگهانی 2 حادثی
    اتقاپارسایی، پرهیز، پرهیزکاری، تقوا، خویشتنداری، عفت، کف‌نفس، ورع
    اتکااتکال، اعتماد، پشتگرمی، تکیه، تکیه‌گاه، توکل، متکی
    اتلافافنا، تابودی، تباهی، تبذیر، تلف، ولخرجی، هدر
    اتمام1 تتمیم، تکمیل 2 اختتام، پایان، ختم & آغاز
    اتوبانآزادراه، جاده، شاهراه
    اتوماتیکاتومات، خودکار
    اتومبیلخودرو، سواری، ماشین، موتور
    اتهامافترا، بهتان، تهمت، فریه
    اتیکت1 برچسب 2 آداب‌دانی، تشریفات، دیسیپلین
    اثاثابزار، اثاثیه، اسباب، رخت، سامان، عقار، کالا، لوازم، متاع
    اثاثهاثاثیه، اسباب، رخت، کالا، لوازم، متاع
    اثاثیهاثاث، اثاثه، اسباب، بساط، لوازم
    اثبات1 تایید، ثبوت 2 ثابت، محرز، مدلل & نفی
    اثباتیایجابی، موجبه & سلبی
    اثر1 ایز، پی، جای‌پا، ردپا، رد، نشان، نشانه 2 تاثیر، خاصیت، فایده، واکنش، 3 تالیف، تصنیف، نوشته، 4 پی، رد، رگه، نشان، نشانه، 5 فعل، نقش، 6 حاصل، نتیجه 7 معلول
    اثربخشاثردار، کارگر، کاری، موثر، مفید & بی‌اثر
    اثرپذیرتاثیرپذیر، کنش‌پذیر، متاثر، منفعل & فاعل
    اثمبزه، جرم، خطا، خطیئه، ذنب، سیئه، گناه، معصیت، منکر، ناشایست
    اثنابین، حین، خلال، ضمن، طی، هنگام
    اثیراتر، ماده‌سیال
    اثیمبزهکار، تبهکار، خاطی، خطاکار، عاصی، عصیانگر، گناهکار، مجرم، مذنب، مقصر
    اجابت1 استجابت، برآوردن، پذیرش، پسند، تصویب، قبول، مستجاب، مقبول 2 تخلیه، دفع، قضای‌حاجت
    اجاره1 استجاره، دربست، کرایه 2 ربح، سود، منفعت
    اجاره‌نشیناجاره‌دار، کرایه‌نشین، مستاجر & موجر
    اجازتاجازه، اذن، دستور، رخصت
    اجازه1 اجازت، اذن، تجویز، دستور، رخصت 2 پروانه، تصدیق، جواز، مجوز، منشور 3 فتوا
    اجاق1 آتشگاه، تنور، دم، منقل 2 آل، خاندان، دوده، دودمان
    اجامراراذل، الواط، اوباش، غوغاطلبان، ولگردان
    اجانباغیار، بیگانگان، غریبه‌ها، ناآشنایان، نامحرمان & آشنایان، یاران
    اجباراضطرار، اکراه، الزام، جبر، زور، قسر، کره & اختیار
    اجباری1 اضطراری، الزامی، جبری، زورکی، زوری، قسری، قهری 2 اجباراً، جبراً، قهراً & اختیاری
    اجتماع1 جامعه 2 ازدحام، تجمع، گردهمایی 3 دسته، گروه 4 محاق، & تفرق، تفرقه
    اجتماعی1 مدنی 2 جمعی، همگانی 3 معاشرتی & انفرادی
    اجتناباحتراز، استنکاف، امتناع، امساک، پرهیز، تحاشی، تحرز، حذر، خودداری، دوری، کناره‌گیری
    اجتهاد1 فقاهت، مجتهدی، مرجعیت 2 استنباط 3 استادی 4 جهد، کوشش
    اجحافتجاوز، تخطی، تعدی، درازدستی، دست‌اندازی، ستم، ظلم، عدول
    اجدادآباء، اسلاف، نیاکان
    اجراجرت، پاداش، ثواب، جایزه، حق‌الزحمه، دستمزد، عطیه، کارمزد، مزد
    اجرا1 ادا، ارتکاب، اعمال، انجام، ایفا 2 به‌جریان‌انداختن، به‌کاربستن
    اجرتاجر، پاداش، پایمزد، حق‌العمل، حق‌القدم، دسترنج، دستمزد، کرایه، مزد
    اجل1 مرگ، موت 2 گاه، موعد، مهلت، وقت، هنگام
    اجلاساجلاسیه، انجمن، جلسه، کنفرانس، گردهم‌آیی، مجمع، میتینگ، نشست
    اجمالاختصار، ایجاز، تلخیص، خلاصه & تفصیل
    اجمالابالاجمال، مختصر
    اجناس1 اقمشه، امتعه، کالا 2 اقسام، انواع، گونه‌ها
    اجنبی1 بیگانه، خارجی 2 غریب، غریبه، غیر & آشنا، خودی
    اجنبی‌پرستاجنبی‌پرور، بیگانه‌پرست، بیگانه‌پرور، مزدور، وطن‌فروش
    اجوف1 پوک، توخالی، کاواک، مجوف، میان‌تهی 2 بی‌معنی، بیهوده، پوچ 3 عله‌دار
    اجیر1 جیره‌خوار، خودفروخته، مزدبگیر، مزدور 2 اسیر، گرفتار
    احاطه1 تبحر، تسلط، مهارت، وقوف 2 محاصره
    احاله1 ارجاع، انتقال، محول، واگذار 2 چاره‌سازی، حیله
    احترازابا، اجتناب، امساک، پرهیز، تحاشی، تحرز، تحفظ، حذر، حزم، خویشتنداری، دوری، کناره‌جویی، گریز
    احتراسحراست، محافظت، مراقبت، نگهداری
    احتراقآتش‌گرفتن، اشتعال، سوختن، سوختن، سوزانیدن
    احترامآبرو، اعتبار، اعزاز، اکرام، بزرگداشت، پاس، تجلیل، تعظیم، تکریم، توقیر، حرمت، رعایت، عز، عزت، کرنش & احتقار، خوارداشت
    احتساب1 شمارش، محاسبه 2 لحاظ
    احتشامبزرگی، جلال، حشمت، شکوه، شوکت، فره، مجد
    احتضار1 جان‌کندن، نزع 2 حضور 3 شهرنشینی
    احتقانخفگی
    احتماءپرهیز، رژیم
    احتمال1 حدس، ظن، گمان 2 تردید، شک
    احتمالااحیانا
    احتیاج1 حاجت، نیاز 2 بی‌نوایی، حاجتمندی، فقر، نیازمندی، وسن 2 اقتضا، ضرورت، لزوم، نیاز، وجوب
    احتیاطپروا، حذر، حزم، دوراندیشی، عاقبت‌اندیشی، مال‌اندیشی، مبالات، ملاحظه، هشیاری & بی‌پروایی
    احتیاطکاربااحتیاط، باحزم، دوراندیش، محتاط & بی‌پروا
    احد1 یکتا، یگانه 2 واحد، یک
    احداثایجاد، پیدایش، تاسیس، خلق، ساخت، ساختن
    احراز1 دستیابی، کسب 2 پناه‌دهی 3 تصرف
    احساس1 عاطفه 2 حس، درک، دریافتن
    احساساتیپراحساس، پرهیجان، حساس، رقیق‌القلب، سریع‌التاثر، عاطفی، هیجانزده
    احسانانعام، بخشش، خوبی، دهش، عطا، محاسن، مرحمت، منت، نواخت، نوال، نوع‌پروری، نوع‌دوستی، نیکخواهی، نیکوکاری، نیکویی، نیکی
    احسنتآفرین، اینت، زه، مرحبا
    احشام1 رمه، گله 2 خدام، خدمتگزاران، نوکران
    احصاآمار، آمارگیری، تعدید، حساب، سرشماری
    احصائیهآمار، سرشماری، شمار
    احضارجلب، دعوت، طلبیدن، فراخوانی
    احضاریهجلب، دعوت، فراخوان
    احفاداخلاف، اولاد، اولادزادگان، نبیرگان، نوادگان
    احلام1 اوهام، خواب، رویا، شوریده‌خواب‌ها 2 بردباران، شکیبایان، صابران، صابرین
    احمرسرخ، قرمز، لاله‌فام، لاله‌گون، لاله‌گون، سرخ‌فام
    احمقابله، الاغ، بی‌شعور، بیهوش، خر، دنگل، دیوانه‌وش، رعنا، زودباور، ساده‌لوح، کم‌خرد، کم‌عقل، کم‌عقل، کندفهم، کودن، گاوریش، گول، گول، نادان، نادان، ناقص‌عقل، نفهم، & دانا
    احمقانهابلهانه، بی‌خردانه، سفاهت‌آمیز، سفیهانه، نابخردانه & عاقلانه، عالمانه
    احمقیابلهی، بلاهت، بله، جهالت، حماقت، سفاهت، نادانی & دانایی
    احوال1 حال 2 اعمال، حالات 3 اوضاع 4 سرگذشت
    احولدوبین، کاچ، کاج، کاژ، کج‌بین، کژبین، لوچ
    احیا1 زنده‌سازی 2 تهجد، شب‌زنده‌داری، مساهرت
    اخاذباج‌ستان، باجگیر، رشوه‌ستان، رشوه‌گیر
    اخاذیباج‌ستانی، باجگیری، تلکه، رشوه‌ستانی
    اخبار1 اعلام، خبر، رویدادها، مخابره، وقایع 2 احادیث، داستان‌ها، روایات
    اخت1 آشنا، آمخته، مالوف، مانوس، معتاد 2 خواهر 3 شبیه، قرین، مانند، مثل 3 هماهنگ
    اختتامآخر، انتها، پایان، تمام، ختم، فرجام، نهایت، نهایت & آغاز، ابتدا
    اختر1 ستاره، سها، کوکب، نجم 2 اقبال، بخت، شانس، طالع
    اختراع1 آفرینش، ابتکار، ابداع، نوآوری 2 دروغ‌پردازی، شایعه‌سازی
    اخترشماراخترشناس، رصاد، رصدبند، رصدنشین، منجم
    اخترشناساحکامی، اخترشمار، اختری، رصدبند، رصدنشین، ستاره‌شناس، منجم، نجومی
    اخترشناسیتنجیم، رصدبندی، رصدنشینی، ستاره‌شناسی، نجوم
    اختصار1 اجمال، ایجاز، تلخیص، خلاصه، کوتاهی 2 اکتفا، بسنده & تفصیل
    اختصاراختصاری1 مخفف 2 اجمالی
    اختصاص1 خاص، مختص، مختصه، ویژه 2 تعلق
    اختصاصاختصاصیخصوصی، مخصوص، ویژه & عام
    اختفااخفا، استتار، پنهانی، غیبت، ناپیدایی، نهان‌سازی
    اختلاجپریدن، تشنج، تیک، جستن، جنبش، جهش
    اختلاسحیف‌ومیل، دزدی، دزدیدن، دزدی کردن، ربایش، ربودن، سرقت
    اختلاس‌کنندهدزد، رباینده، مختلس
    اختلاط1 آمیزش، معاشرت 2 آغشتن، امتزاج، ترکیب 3 صحبت، گپ، گفتگو
    اختلاف1 افتراق، تباین، تضاد، تفارق، تفاوت، تمایز، توفیر، فرق، مغایرت، 2 تشت، دعوا، ضدیت، کشمکش، مخالفت، مشاجره، نزاع، نفاق
    اختلال1 اخلال، اغتشاش، بی‌نظمی، هرج‌ومرج، 2 آشفتگی، پریشانی، پریشی، نابسامانی
    اختناقخفقان، خفگی، سرکوب
    اختهآغا، بی‌خایه، خصی، خواجه، مقطوع‌النفس، مقطوع‌النسل
    اختیار1 انتخاب، برگزینی، گزینش، 2 آزادگی، آزادی، 2 تفویض 3 اجازه 4 تصرف، غلبه، قدرت & اجبار
    اخذدریافت، ستاندن، قبض، گرفتن
    اخراج1 تبعید، دفع، طرد، 2 انفصال، پاک‌سازی، خلع، عزل، منفصل 3 تخلیه & ادخال
    اخرویآن‌جهانی، عقبایی & دنیوی
    اخری1 آخرت، رستاخیز، عقبا، عقبی، قیامت، 2 بعدی، پسین، دومین، دیگر، 1 & دنیا 2 اولی
    اخضر1 سبز، 2 آبی، کبود، نیلگون
    اخطار1 آگهی، اخطاریه، هشدار، 2 ابلاغ، یادآوری
    اخطاریهاخطار، اخطارنامه
    اخفااختفا، استتار، پرده‌پوشی، پنهان‌سازی، پوشاندن، پوشاندن، پوشیدن، نهفتن
    اخگرآتش، بارقه، جرقه، شراره، شرار، شرر
    اخلاصارادت، خلوص، صدق & ریا، سالوس، ظاهرنمایی
    اخلافاحفاد، اعقاب، اولاد، بازماندگان، جانشینان & اسلاف
    اخلاقخصلت، خلق، خوی، داب، عادت، منش
    اخلالاختلال، بی‌نظمی، تخریب، خرابکاری، کارشکنی
    اخلالگر1 کارشکن، مخل، 2 تروریست، خرابکار 3 آشوبگر، انقلابی، شورشی، فتنه‌جو، مخرب
    اخمآژنگ، بدخویی، ترشرویی، عبس
    اخم‌آلوداخم‌رو، اخمو، ترشرو، عبوس & گشاده‌رو
    اخمنازعشوه، کرشمه، ناز
    اخموبداخلاق، بداخم، بدخو، ترشرو، عبوس
    اخوتبرادری، مواخات
    اخویبرادر، داداش، کاکا
    اخیرآخری، آخرین، بازپسین، پسین، تازه، جدید & آغازین، اول
    اخیرادا1 اطوار، تقلید، دهن‌کجی، شکلک، 2 تظاهر، حرکت‌لغو 3 اشاره، رمز 4 ادلال، عشوه، قر، ناز 5 اجرا، انجام، عمل 6 بجاآوردن، پرداخت، تادیه، گزاردن 7 اظهار، تقریر، تلفظ
    ادات1 آلت، ابزار، دست‌افزار، لوازم، 2 حرف
    اداره1 دائره، دایره، سازمان، موسسه، 2 تمشیت، تنسیق، رتق‌وفتق
    اداری1 حقوق‌بگیر، کارمند، مستخدم، 2 سازمانی
    ادامه1 امتداد، بقیه، دنباله، 2 استمرار، بقا، دوام
    ادب1 تادیب، تنبیه، 2 ادبیات، فرهنگ 3 پاس، رعایت، متانت، نزاکت 4 آیین، رسم، روش، نهاد
    ادبار1 بدبختی، سیه‌روزی، شوربختی، فلاکت، مفلوکی، نکبت، نگون‌بختی، واپسی، 2 بداقبال، بی‌اقبال، سیه‌روز، مدبر، نگون‌بخت
    ادبیاتادب، داستان، رمان، شعر، فرهنگ
    ادخال1 دخول، ورود، 2 داخل کردن، فرو کردن & اخراج
    ادرار1 بول، پیشاب، جیش، شاش، گمیز، 2 راتب، راتبه، شهریه، مستمری، مشاهره، مواجب، وظیفه
    ادرارآورادرارزا، پیشاب‌زا، مدر
    ادراکدرایت، درک، دریافت، شعور، فهم، فهمیدن، وقوف، هوش، هوشمندی
    ادراکمندباشعور، خردمند، ذکی، عاقل، فهمیده، فهیم، لبیب، هوشیار & بی‌ادراک
    ادعاتقاضا، توقع، خواست، داعیه، دعوی، مدعا، مطالبه
    ادلالادا، اطوار، دلال، غنج، ناز
    ادواتآلات، ابزار، ادات، افزار، وسایل
    ادهم1 اسب، فرس، 2 بند، قید 3 تیره، سیاه
    ادیبادب‌شناس، بافرهنگ، دبیر، سخندان، سخن‌سنج، سخن‌شناس، سخن‌فهم، شاعر، فرهنگ‌پرور، فرهیخته، نویسنده
    ادیم1 خوان، سفره، سماط، نطع، 2 چرم
    اذعاناعتراف، اقرار، تایید، تصدیق، گواهی، معترف
    اذن1 اجازه، تجویز، جواز، رخصت، 2 دستور
    اذهانافکار، خاطره‌ها، ذهن‌ها
    اذیتآزار، آزردن، ایذاء، ایذاء، تاذی، تصدیع، تعب، تعذیب، جفا، رنج، رنجه، زجر، زحمت، ستوهی، شکنجه، عذاب، عنا، محنت، مزاحمت
    ار1 اگر، چنانچه، گر، 2 خواه، یا 3 وقتی‌که، هرگاه
    ارائه1 عرضه، نمایش، 2 نشان‌دادن، نمودن
    ارابهدرشکه، دلیجان، کالسکه، گاری، گردونه
    اراجیفبیهوده، ترهات، شایعات، مهملات، هرزه‌گویی، یاوه
    ارادت1 اخلاص، خلت، دوستی، سرسپردگی، صمیمیت، 2 آهنگ، خواست، قصد، مشیت، میل
    ارادت‌کیشاخلاصمند، ارادت‌شعار، ارادت‌پیشه، ارادتمند، مخلص
    ارادتمنداخلاصمند، ارادت‌پیشه، ارادت‌شعار، ارادت‌کیش، مخلص & بی‌ارادت
    ارادهآهنگ، پشتکار، تصمیم، خواست، عزم، غرض، قصد، مشیت، میل
    اراذلاجامر، اوباش، سفلگان، فرومایگان، ناکسان
    ارباب1 آقا، خواجه، سرور، صاحب، کارفرما، مخدوم، مولا 2 فئودال، مالک، ملاک، & نوکر
    ارتباطبستگی، پیوستگی، پیوند، تماس، دلبستگی، رابطه، ربط، سروکار، علایق، مراوده، مناسبت، وابستگی، وفاق
    ارتجاعتحجر، کهنه‌گرایی، محافظه‌کاری، نوستیزی، واپسگرایی & تجدد، نوگرایی
    ارتجاعیکهنه‌گرا، متحجر، محافظه‌کار، نوستیز، واپسگرا & متجدد، نوگرا
    ارتجالبداهت، بدیهه‌گویی
    ارتجالاًبالبداهه، بالبدیهه، بی‌درنگ، مرتجلاً
    ارتحالجابجایی، درگذشت، رحلت، کوچ، کوچیدن، مرگ، وفات
    ارتخارخوت، سستی، لسی، وهن
    ارتدادالحاد، بیدینی، رفض، کفر، مرتدشدن
    ارتزاقاعاشه، امرارمعاش، روزی‌ستانی، کسب‌روزی، معیشت
    ارتشجند، جیش، خیل، سپاه، فوج، قشون، گند، لشکر، نظام
    ارتشاباج، باجگیری، رشوت، رشوه، رشوه‌خوری، رشوه‌ستانی، رشوه‌گیری
    ارتشیسپاهی، سرباز، لشکری، نظامی
    ارتضا1 پسندیدن، خشنودی، رضادادن، 2 اختیار، گزینش
    ارتعاشتزلزل، رعشه، لرز، لرزش، لرزه، نوسان
    ارتفاع1 اوج، بالا، بلندی، رفعت، فراز، 2 حاصل، خراج
    ارتقابرکشی، پیشرفت، ترفیع، ترقی، صعود & تنزل
    ارتکاباجرا، انجام، عمل، مبادرت، ورزیدن
    ارثارثیه، ترکه، متروکات، مرده‌ریگ، میراث
    ارج1 ارزش، ارز، بها، مقدار، نرخ 2 اعتبار، پایگاه، پایه، حشمت، شان، قدر، مرتبت، مکانت
    ارجاعاحاله، انتقال، حواله، محول، واگذار
    ارجحافضل، اقدم، اولی، برتر، راجح، مرجح، مقدم، بزرگ مرتبه، بزرگوار، بلندرتبه، بلندمرتبه، سرور، شایسته، شخیص، شریف، عالی‌شان، عالی‌قدر، عزتمند، عزیز، فخیم، گرامی، گران‌پایه، گرانمایه، لایق، ماجد، محترم، معتبر، معز، معزز، معظم، مفخم، مکرم، والامقام، 2 ارزشمند، باارزش، پربها، ثمین، گرانبها، نفیس، & بی‌ارج، خوار، کم‌بها
    ارجمندیاصالت، بزرگواری، عزت، فخامت، نجابت، & ذلت
    ارحام1 اقوام، خویشان، فامیل، منسوبان، وابستگان 2 زهدان‌ها
    اردنانستدارک، تدارکات، تهیه
    اردنگپاسار، پشت‌پا، تیپا، لگد
    اردو1 اردوگاه، لشکرگاه 2 سپاه، قشون، لشکر 3 زبان‌اردو 4 پیک‌نیک، گردش‌دسته‌جمعی، گردش‌علمی
    اردوگاه1 اردو، لشکرگاه 2 اتراقگاه، منزلگاه
    ارز1 پول، پول‌بیگانه، سعر 2 ارج، ارزش، بها، قیمت 3 رتبه، قدر، مرتبه، مقام 4 ارژن، بخورک & بی‌ارز
    ارزاقآذوقه، توشه، خواربار، خوراکی، سوروسات
    ارزانرخیص، کم‌ارزش، کم‌بها، کم‌قیمت، مفت، مناسب، نازل & گران
    ارزش1 بها، ثمن، قیمت، مظنه، نرخ 2 ارج، اهمیت 3 اعتبار، سندیت 4 استحقاق، شایستگی، قابلیت، لیاقت، منزلت
    ارزشمند1 پرارزش، ثمین، قیمتی، گران، گرانبها، معتبر، نفیس 2 مغتنم & بی‌ارزش، رخیص، کم‌بها
    ارزقآبی، کبود، نیلگون
    ارزنده1 ارزشمند، بهادار، پربها، گرانبها، نفیس 2 شایسته، لایق، معتبر & رخیص، کم‌بها
    ارزیابکارشناس، مقوم، ممیز
    ارزیابیبرآورد، تخمین، تقویم، سنجش، قیمت‌گزاری، محاسبه
    ارسال1 ایفاد، فرستادن 2 اعزام، روانه، گسیل
    ارشادتربیت، دلالت، راهنمایی، رهنمونی، هدایت & اضلال
    ارشد1 بزرگ، کاپیتان، مبصر 2 بزرگ‌تر، مسن‌تر & کهتر
    ارض1 بر، خاک، زمین 2 سرزمین، قلمرو، کشور، ملک، ناحیه & 1 بحر، سما
    ارضااقناع، ترضیه، خشنود، خشنودی، راضی، قانع
    ارعابتخویف، ترساندن، تهدید، هراساندن
    ارغنونارغون، ارگ، ساز
    ارفاق1 ملایمت، نرمی 2 بهره‌رسانی، سودرسانی
    ارقهارغه، دریده، رند، زرنگ، غرشمال، قرشمال، کلاش، نابکار، نادرست
    ارکان1 اولیا، بزرگان، کارگزاران 2 اساس، پایه‌ها، رکن‌ها
    ارگحصن، دژ، صرح، قصر، قلعه، کاخ، کلات
    ارگان1 نشریه 2 اعضا، پرسنل
    ارگانیسماعضا، اندام، پیکره
    ارمبهشت، پردیس، جنان، جنت، فردوس، مینو، نعیم & دوزخ
    ارمغانپیشکش، تحفه، رهاورد، سوغات، کادو، هدیه
    اروپایی‌مابغرب‌زده، فرنگی‌ماب
    اروند1 حیله، دوال، فریب، مکر، نیرنگ 2 جادو، چشم‌بندی، سحر 3 حسرت، غبطه 4 تند، جلد، چالاک، فرز 5 جاه، حشمت، شکوه، شوکت
    اریبکژ، محرف، معوج، منحرف، مورب & راست
    اریببخرد، خردمند، دانا، عاقل، فاضل، فرزانه & نادان
    اریکهاورنگ، تخت، سریر، عرش، کرسی
    ازار1 قطیفه، لنگ 2 پیجامه، تنبان، زیرجامه، زیرشلواری 3 دستار، مندیل 4 پایاب
    ازالهپاک‌سازی، تراشیدن، زایل، زدایش، زدودن، محو، نابود، نیست
    ازاین‌گذشتهبعلاوه، علاوه‌براین، وانگهی
    ازبابازجهت، ازحیث، ازنظر، بابت، راجع، من‌باب
    ازبر کردنبه‌خاطرسپردن، حفظ، حفظ کردن، نگهداری
    ازپاافتاده1 ازکارافتاده، زمینگیر 2 خسته، درمانده، ضعیف، فرسوده، ناتوان، وامانده
    ازجهتازبابت، ازحیث، ازنظر
    ازخودراضیپرافاده، خودپسند، خودخواه، متکبر، معجب، مغرور، نخوت‌دار
    ازخودگذشتگیازجان‌گذشتگی، ایثار، جانبازی، جان‌نثاری، فداکاری، قربانی
    ازخودگذشتهازجان‌گذشته، برخی، جانباز، جان‌نثار، فداکار، فدایی
    ازدحام1 اجتماع، جمعیت، جنجال، شلوغ، شلوغی، نفوس 2 شورش، غوغا، هجوم، هنگامه & خلوت
    ازدست‌رفته1 فقید، مرحوم، مرده 2 گمشده، مفقود، هدر 3 بی‌اختیار، شیفته، مدهوش
    ازدنبالازعقب، پشت‌سر، درپی، درقفا
    ازدواجپیوند، تزویج، زناشویی، عروسی، مزاوجت، مواصلت، نکاح، وصلت & طلاق
    ازدیاداضافه، افزایش، افزودن، تزاید، تکثیر & کاهش، نقصان
    ازگیلآزخ، آژخ
    ازل1 بی‌آغاز 2 سرمدی، همیشگی & ابد
    ازلیابدی، جاودانه، دیرین، دیرینه، قدیم & ابدی
    ازنودوباره، مجدد، مجدداً، مکرر
    ازهم‌پاشیدگیاضمحلال، انحلال، تلاشی، گسیختگی، متلاشی & انسجام
    اژدهااژدر، افعی، ثعبان، دیومار، مار
    اسارت1 اسیری، اقتناص، حبس، زندانی، قید، گرفتاری 2 بردگی & رهایی
    اساساصل، بن، بنیان، بنیاد، پایه، پی، زمینه، شالوده، قاعده، کنه، ماخذ، مبنا، محور، مناط، نهاد
    اساساًازاصل، ازبن، ازبیخ، ازپایه، اصلاً، بطورکلی، قطعاً، کلاً، هرگز
    اساسیبنیادی، بنیادین، بنیانی، رادیکال، ریشه‌ای
    اسبادهم، ارغون، باره، توسن، دابه، سمند، فرس، مرکب
    اسبابآلات، آلت، ابزار، اثاث، برگ، بساط، تجهیزات، جمعیت، دستگاه، رخت، سامان، شرایط، علل، لوازم، وسایل، وسیله
    اسباب‌چینی1 تبانی، توطئه، دسیسه، ساخت‌وپاخت 2 تمهیدمقدمه، مقدمه‌چینی
    اسباطاحفاد، اولاد، فرزندان، نبیرگان، نوادگان
    اسپرزسپرز، طحال
    اسپرماسپرماتوزوئید، منی، نطفه
    اسپرماتوزوئیداسپرم، منی، نطفه
    استاد1 آموزگار، مدرس، مربی، معلم، هیربد، 2 خبره، زبردست، کاردان، ماهر، متبحر 3 کارفرما، 4 صنعتگر، 5 دانا، عالم، 6 رئیس، سرکرده، مهتر & شاگرد، ناشی
    استادانهبامهارت، زیرکانه، ماهرانه، مدبرانه & ناشیانه
    استادی1 آموزگاری، معلمی 2 تبحر، حذاقت، خبرگی، مهارت 3 تردستی، چیره‌دستی، زیرکی & شاگردی، ناشیگری
    استاندارحاکم، حکمران، والی
    استانداردمدل، معیار، مقیاس، میزان، نمونه & غیراستاندارد
    استانداریدارالحکومه
    استبدادخودرایی، خودسری، خودکامگی، دیکتاتوری، یک‌دندگی
    استتاراختفا، پنهان‌سازی، پوشش، مستورسازی، نهان‌سازی
    استثماربهره‌جویی، بهره‌کشی، بهره‌گیری، سلطه‌جویی، سلطه‌گری
    استثنامستثنا، جدا
    استجابتاجابت، برآوری، پذیرش، قبول
    استجاره1 اجاره، استیجار، کرایه 2 پناه‌جویی، زنهارخواهی
    استحاله1 تبدل، تبدیل، تحول، تطور، تغییر، دگرسانی، دگرگونی، مستحیل 2 مسخ
    استحصالاستخراج، حصول، دستیابی، کسب
    استحفاظحفظ، محافظت، مراقبت، نگهبانی
    استحقارتحقیر، تصغیر، خواری، کوچک‌شماری
    استحقاقسزاواری، شایستگی، لیاقت
    استحکاماستقامت، استواری، تحکیم، تقویت، ثبات، حصانت، محکمی
    استحکاماتبارو، برج، حصار، دژ، قلعه، کوت
    استحمامتطهیر، تغسیل، شستشو، غسل، گرمابه‌رفتن
    استخباراستطلاع، استعلام، کسب‌خبر
    استخرآبگیر، برکه، برم، تالاب، حوض، حوضچه، حوضه
    استخراج1 استحصال، برگیری 2 درک
    استخفاف1 اهانت، تحقیر، خفت، هتک 2 خواری، سبکی
    استخلاصآزادی، خلاصی، رهایی، نجات & اسارت
    استخوان1 استه، عظم 2 اصل، پایه 3 نژاد، نسل
    استخوان‌بندی1 اسکلت 2 پیکره‌بندی، ساختار
    استدعاالتماس، تقاضا، تمنا، خواهش، درخواست
    استدلالبرهان، حجت، دلیل، محاجه
    استراسب‌بارکش، قاطر، یابو
    استراحتآرامش، آرمیدن، آسایش، آسودن، تمدداعصاب، خوشی، راحت، فراغ، فراغت
    استراحتگاهآسایشگاه
    استراقدزدی، دستبرد، سرقت
    استرداد1 بازستانی، پس‌دهی، تحویل‌دهی، تسلیم، رد، عودت، واپس، واستانی 2 بازگرفتن، فرازگرفتن، واستدن
    استشماماستنشاق، بو کردن، بویش، بوییدن
    استشهادتاییدیه، شهادت‌نامه، صورت‌مجلس، گواهی
    استصوابدرست‌انگاری، صلاحدید، صوابدید
    استطاعت1 تمول، توانگری، وسع 2 استعداد، قابلیت 3 اقتدار، توان، توانایی، قدرت
    استطلاعاستخبار، استعلام، استفسار، اقتراح، پرسش، سئوال
    استظهاراطمینان، اعتماد، پشتگرمی، دلگرمی، قوی‌پشتی
    استعارهاشاره، ایما، تعریض، تلمیح، تمثیل، تمثیل، رمز، کنایه
    استعاریرمزی، سمبلیک، کنایی، مجازی
    استعانتکمک، مدد، مددطلبی، معاضدت، یاری، یاری‌خواهی
    استعدادآمادگی، استطاعت، توان، ذوق، شایستگی، قابلیت، قریحه، نبوغ
    استعفابرکناری‌خواهی، بی‌کاری، کناره‌گیری
    استعلاجچاره‌جویی، درمان‌جویی، درمان‌خواهی، شفاخواهی
    استعلاماستخبار، استفسار، پرسش، پرسیدن، خبرجویی، سوال
    استعماراستثمار، توسعه‌طلبی، سلطه‌جویی
    استعمارطلباستثمارگر، امپریالیست، مستعمره‌چی
    استعمارطلبیاستعمارگرایی، امپریالیسم، توسعه‌طلبی
    استعمالاستفاده، کاربرد، مصرف
    استغاثه1 التماس، الحاح، تضرع، زاری، فزع، گریه، لابه، مویه، ناله، ندبه 2 دادخواهی، فریادخواهی، مددطلبی
    استغفارآمرزش‌خواهی، انفعال، پوزش، توبه، مغفرت‌جویی، مغفرت‌طلبی
    استغنا1 بی‌نیازی، توانگری، خودکفایی 2 علوطبع، کمال 3 ناز & 1 نیازمندی 2 نیاز
    استفاده1 استعمال، کاربرد 2 بهره‌جویی، بهره‌گیری، بهره‌وری، تمتع، سود، فایده‌ستانی & زیان، ضرر
    استفراغتهوع، دل‌آشوب، دل‌بهم‌خوردگی، شکوفه، قی
    استفساراستخبار، استطلاع، استفهام، اقتراح، بازجست، بازجویی، پرسش، تحقیق، تفحص، جستار، جستجو، رسیدگی، سوال
    استفهاماستطلاع، استفسار، پرسش، سوال
    استقامتاستحکام، استواری، ایستادگی، پایداری، پشتکار، ثبات
    استقبال1 پذیرایی، پیشواز، خوش‌آمد 2 پذیره 3 ابرازعلاقه، التفات، توجه & بدرقه
    استقرا1 استنتاج، تتبع 2 تفحص، جستجو، کنجکاوی & قیاس
    استقراراستواری، اسکان، ایستادگی، تثبیت، تحکیم، ثبات، ثبوت، جایگیری، قرار
    استقراضبدهی، قرض، قرضه، وام، وام‌خواهی
    استقصاپی‌جویی، تتبع، تفحص، جستار
    استقلالآزادی، خودمختاری & وابستگی
    استکبار1 جهانخواری، طغیان، گردن‌کشی 2 امپریالیسم & استضعاف
    استکثارافزایش، افزون‌خواهی، افزون‌طلبی، زیادت‌طلبی
    استماعاصغا، شنودن، شنیدن، گوش‌دادن
    استمالتدلجویی، مهربانی، نوازش
    استمدادکمک‌خواهی، مددخواهی، مددطلبی، یاری‌جویی
    استمرارادامه، بقا، تداوم، دوام، مداومت، همیشگی
    استملاکتسخیر، تصرف، تملک
    استمناجلق، خودارضایی
    استمهالفرجه، مهلت، مهلت‌خواهی
    استناداتکا، پشت‌دادن
    استنباطبرداشت، درک، دریافت، فهم
    استنتاجاستقراء، برداشت، نتیجه‌گیری
    استنساخرونویسی، کتابت، نسخه‌برداری
    استنشاقاستشمام، تنفس، دم‌وبازدم، نفس‌کشیدن
    استنطاقبازپرسی، بازجویی، تحقیق، سین‌جیم
    استنکافابا، اجتناب، اعراض، امتناع، تحاشی، خودداری، سرپیچی، نکول
    استوارامین، برقرار، پابرجا، پایدار، ثابت‌قدم، ثابت، خلل‌ناپذیر، دایم، درستکار، درست، راسخ، رزین، سخت، سفت، قائم، قایم، قرص، قویم، متقن، متین، محکم، مدام، مستحکم، مستقر، معتمد، مقاوم، منیع، وثیق، & بی‌دوام، سست، نااستوار
    استواریاستحکام، استقامت، استقرار، پایداری، تایید، تثبیت، تحکیم، ثبات، ثبوت، حصانت، محکمی، مقاومت، وثاقت & سستی، نااستواری
    استوانه1 ستون، عماد 2 سیلندر
    استهزا1 تمسخر، ریشخند، سخریه، مسخره، مضحکه 2 شوخی، طنز، فسوس، لودگی، هزل
    استیصالاضطرار، پریشانی، تهیدستی، درماندگی، عجز، فقر، فلاکت، لاعلاجی، ناچاری
    استیضاح1 بازخواست، کاوش، واپرسی 2 ژرف‌نگری 3 توضیح‌خواهی
    استیل1 سبک 2 پولاد، فولاد
    استیلابرتری، تسخیر، تسلط، تفوق، چیرگی، سلطه، سیطره، غلبه، قدرت
    استیناف1 ازسرگیری، پژوهش، تجدیدمحاکمه 2 تجدیدتکبیر
    اسد1 حیدر، شیر، ضرغام، ضیغم، لیث، ناهد، نبراس، هژبر 2 زخرف، زر، طلا 3 مردادماه
    اسرارآمیزپررازورمز، رازآلود، رازناک، سرآمیز، مرموز
    اسرافاتلاف، تبذیر، تفریط، گشاده‌بازی، ولخرجی & اقتصاد
    اسراف‌کاراسراف‌کننده، بادبدست، متلف، مسرف & مقتصد
    اسطقساساس، اصل، پایه، رکن، عنصر، مایه
    اسطورهافسانه، داستان، قصه & تاریخ
    اسفافسوس، اندوه، پشیمانی، تاسف، حسرت، دریغ
    اسفل1 بن، ته، زیرین، زیرتر، فرودتر & اعلی
    اسفل‌السافلین1 جهنم، درک، دوزخ 2 ضلالت، گمراهی
    اسفنجابر، اسفنجه
    اسفند1 اسپند، حرمل، حرمله، سپند 2 اسفندماه، حوت
    اسقاطازکارافتاده، خراب، داغان، فرسوده، کهنه، مندرس & نو
    اسقفکشیش، مطران
    اسکاناستقرار، تخت‌قاپو، جایدهی، سکونت
    اسکلتاستخوان‌بندی، ساختار
    اسکلهبارانداز، بندر، بندرگاه، لنگرگاه
    اسکناسپول، وجه
    اسلافآباء، اجداد، پیشینیان، نیاکان & اخلاف
    اسلحهتجهیزات، تسلیحات، تفنگ، جنگ‌افزار، حربه، مهمات
    اسلحه‌خانهانبارمهمات، زرادخانه، قورخانه
    اسلوبراه، روش، رویه، سبک، سیاق، شیوه، طرز، طریق، طریقه، گونه، متد، نحو، نمط، نهج، وضع
    اسم1 عنوان، کنیه، لقب، نام 2 آوازه، شهرت، صیت
    اسمرسبزه، گندم‌گون
    اسمیبنام، شهره، شهیر، مشتهر، مشهور، معروف، نامدار، نامور، نامی & بی‌نام، گمنام
    اسودتیره، سیاه، سیاه‌چرده، قره، کبود & ابیض، بیضا، سپید، سفید
    اسوه1 الگو، سرمشق، نمونه 2 پیشوا، مقتدا
    اسهالشکم‌روش، لینت‌مزاج & قبض
    اسیر1 بازداشت، بندی، دربند، دستگیر، زندانی، محبوس 2 برده، بنده 3 پابند، مقید 4 دستخوش 5 گرفتار، مبتلا & آزاد، رها
    اسیری1 اسارت، گرفتاری 2 آزادی، ابتلا & رهایی
    اشاره1 استعاره، اشارت، ایما، تلویح، رمز 2 کنایه، گوشه 3 علامت 4 رای، نظر 5 امر، حکم، دستور، فرمان
    اشاره‌واراشارت‌گونه، تلویحاً، کنایه‌آمیز
    اشاعهاشاعت، انتشار، پاشیدن، پراکندن، تبلیغ، تداول، ترویج، سرایت، شیوع، گستردن، نشر
    اشباع1 پری، سیری 2 سیر، سیراب 3 فراوانی، وفور
    اشتباهخبط، خطا، خطیئه، ریب، سهو، غلط، لغزش، مغلوط، نادرست، ناصواب & صواب
    اشترابل، جمل، شتر، لوک، ناقه
    اشتراک1 آبونه 2 انبازی، شریک، شریک‌شدن
    اشتراکی1 شریکی، عمومی، همگانی 2 کمونیستی
    اشتعالبرافروختگی، برافروختن، درخشیدن، زبانه‌کشیدن، شعله‌وری، فروزش
    اشتغال1 حرفه‌کار، شغل، کسب، مشغله 2 سرگرمی، گرفتاری، مشغولیت
    اشتهاآوراشتهازا، مشهی
    اشتهارآوازه، سرشناسی، شهرت، صیت، معروفیت، نامبرداری، ناموری
    اشتیاقآرزومندی، تعشق، رغبت، شوق، عطش، علاقه، میل، وجد، هوس
    اشخاصافراد، کسان، نفوس
    اشرافاعیان، اغنیا، بزرگان، بزرگزادگان، بلندپایگان، نجبا
    اشراق1 مکاشفه 2 تابش، تابیدن
    اشعار1 ابراز، اظهار، اعلام، بیان 2 آگاهانیدن، آموختن
    اشغالتسخیر، تصرف
    اشغالگرمتصرف، مهاجم
    اشکال1 پیچیدگی، تعقید، تکلف، دشواری، سختی، سوسه، صعوبت، غموض، محظور 2 شبهه، شک 3 ایراد، خرده‌گیری، عیب
    اشکالاطوار، اقسام، انحا، انواع، صور، گونه‌ها
    اشکال‌تراشیانتقاد، ایرادگیری، بهانه‌تراشی، خرده‌گیری، سوسه، کارشکنی
    اشکدمع، سرشک
    اشک‌ریزاشکبار، سرشکبار، گریان
    اشک‌فشاناشکبار، اشک‌ریز، گریان
    اشکباراشک‌ریز، اشک‌فشان، سرشکبار، گریان، گهربار
    اشکوباشکوبه، طبقه
    اشکوبهاشکوب، طبقه
    اشل1 مقیاس، میزان 2 پایه، رتبه
    اشمئزازاکراه، انزجار، بیزاری، تنفر، دلزدگی، ضجرت، نفرت
    اصابتبرخورد، به‌هدف‌خوردن، تلاقی
    اصالت1 آزادگی، پاک‌نژادی، ریشه‌داری، نجابت، نژاده، وارستگی 2 صحت
    اصحاب1 دمخوران، دمسازان، همراهان، همنشینان، یاران 2 پیروان، تابعین
    اصدار1 صادر کردن، صدور 2 روانه کردن، گسیل‌داشتن
    اصرارابرام، الحاح، انهماک، پافشاری، پیله، تاکید، سماجت، مداومت
    اصطبلآخور، ستورخانه، ستورگاه، طویله
    اصطکاک1 سایش، مالش 2 برخورد، تلاقی
    اصطلاح1 تعبیر، زبان، کلمه، واژه 2 سازش، صلح
    اصغااستماع، شنود، شنیدن، گوش‌فرادادن
    اصلاساس، بن، بنیاد، بیخ، پایه، جوهر، ذات، ریشه، سرشت، شالوده، طبیعت، عین، فطرت، کنه، گوهر، لب، مایه، مبدا، منبع، منشا، نژاد، نسب
    اصلاًابداً، اساساً، مطلقاً، هرگز، هیچ، هیچگاه، هیچوقت
    اصلاح1 آشتی، سازش، صلح 2 تصحیح، تنقیح، غلطگیری 3 تعمیر، مرمت 4 تادیب، تزکیه، تهذیب 5 دستکاری، رتوش
    اصلی1 حقیقی، واقعی 2 اساسی، عمده، مهم، & غیرواقعی، مجازی، 2 فرعی
    اصمکر، گنگ، لال، ناشنوا & شنوا
    اصول1 شرعیات، علوم‌شرعی 2 کلیات، مبادی 3 بنیادها & فروع
    اصیل1 پاک‌نژاد، شرافتمند، شریف، نجیب، نژاده 2 مستند 3 اصلی
    اضافهافزون، افزایش، جمع، علاوه
    اضافی1 زاید، زیادی، مازاد 2 یدکی
    اضرارخسارت، خسران، زیان، ضرر
    اضطرابآشوب، التهاب، اندوه، بی‌تابی، بیقراری، بیم، پریشانی، تپش‌دل، ترس، تشویش، توهم، خوف، دغدغه، دل‌واپسی، دلهره، رنج، سراسیمگی، قلق، ناراحتی، واهمه، هیجان
    اضطراراجبار، استیصال، بیچارگی، درماندگی، عجز، فروماندگی
    اضطراریاجباری، الزامی، ضروری، ناچاری
    اضمحلالامحا، انحطاط، انهدام، خرابی، زوال، فروپاشی، فنا، محو، نابودی، نیستی، ویرانی
    اطاعتامتثال، انقیاد، بندگی، پیروی، تابعیت، تمکین، خدمتکاری، طاعت، فرمانبرداری، فرمانبری، متابعت، مطاوعت & نافرمانی
    اطاق1 بیت، خانه 2 حجره 3 دکه 4 دفتر
    اطاقکاتاقک، دکه، کابین
    اطالهاطناب، بسط، تطویل، تفصیل، درازی، مد & اختصار، ایجاز
    اطراف1 اکناف، پیرامون، جوانب، حواشی، حوالی، دوروبر، کران‌ها، گرداگرد، محیط، نواحی 2 توابع، حومه
    اطعامتغذیه، خورانیدن، طعام‌دادن، غذادادن
    اطفاخاموش کردن، خاموشی، فروکشی، فرونشاندن، فرونشانی
    اطفالبچه‌ها، خردسالان، کودکان، نوباوگان
    اطلاعآگاهی، بینایی، خبر، سررشته، شناسایی، علم، معرفت، وقوف، یقین
    اطلاعاتداده‌ها، دانسته‌ها، معلومات، مفروضات & مجهولات
    اطلاعیهآگهی، اعلامیه، اعلان، گزارش
    اطلاق1 انتساب 2 آزادی، رهایی
    اطلس1 نقشه 2 پرنیان، حریر، دیبا
    اطمیناناستظهار، اعتماد، ایقان، ایمان، ایمنی، تکیه، ثقه، خاطرجمعی، وثوق، یقین
    اطناب1 اطاله، تفصیل 2 پرگویی & اختصار، اقتصار
    اطوار1 ادا، ژست 2 قر، ناز 3 اشکال، انحا
    اظهار1 ابراز، ادا، اشعار، اعلام، بیان، تبیین، تقریر 2 اعتراف، اقرار & انکار
    اعادهبازگردانی، بازگشت، تکرار، جبران، عودت، واپس
    اعاشهارتزاق، گذران، معاش، معیشت
    اعانتاعانه، کمک، مدد، یاری
    اعتبار، 1 ارج، ارزش، پشتوانه، 2 آبرو، حیثیت، شرف، عرض، قدر، منزلت، نام، 3، پندگیری، عبرت، 4، پشتوانه، سندیت، وجهه، 5، تاثیر، نفوذ، 6، تنخواه، سرمایه، مایه، 7، اطمینان، اعتماد
    اعتدال1 تعادل 2 مدارا، ملایمت 3 راستی، میانه‌روی 4 بینابینی & افراط، تفریط
    اعتذار1 بهانه‌طلبی، پوزش، پوزش‌خواهی، عذرخواهی، معذرت
    اعتراضانتقاد، ایراد، بازخواست، تعرض، خرده‌گیری، مواخذه، نکته‌گیری، واخواهی
    اعترافابراز، اذعان، اظهار، افشا، اقرار، بیان، تصدیق، خستو، مقر & انکار
    اعتزالاعتکاف، انزوا، تنهایی، خلوت، دوری‌گزینی، گوشه‌گیری
    اعتصامتمسک، توسل، چنگ‌زدن، چنگ‌زنی
    اعتقادایقان، ایمان، باور، عقیده، گروش، وثوق، یقین
    اعتکافاعتزال، خلوت، زاویه‌نشینی، عزلت، عزلت‌گزینی، گوشه‌گیری، گوشه‌نشینی
    اعتلابرتری، پیشرفت، ترفیع، ترقی، تعالی، توسعه
    اعتماداتکا، استظهار، استواری، اطمینان، پشتگرمی، تکیه، توکل، ثقه، دلگرمی، وثوق
    اعتناالتفات، پروا، توجه، حرمت، رعایت، عنایت، محل، ملاحظه، نگرش، وقع
    اعتیادخوگیری، عادت
    اعجاب1 تحسین، تعجب، حیرت، شگفتی 2 خودبینی، خودپسندی
    اعجاز1 خرق‌عادت، معجزه 2 عجز، ناتوانی
    اعجوبه1 شگفت‌آور، شگفت‌انگیز، 2 طرفه، نادره & عادی، معمولی
    اعراض1 انصراف، پشت کردن، رویگردانی، ضدیت، مخالفت 2 ترس، هول 3 کراهت، نفرت & اقبال
    اعرافبرزخ
    اعزازاحترام، اکرام، بزرگداشت، پاس، حرمت، گرامی‌داشت & استخفاف
    اعزامارسال، روانه، سوق، فرستادن، گسیل & احضار
    اعسارافلاس، نیازمندی، ورشکستگی
    اعضا1 اندام، جوارح 2 پرسنل، کارمندان
    اعظاماکرام، بزرگداشت، تبجیل، تجلیل، تکریم & خوارداشت
    اعقاببازماندگان، خانواده، خویشان، دودمان، سلاله، طایفه، قبیله، قوم
    اعلابرتر، برجسته، عالی، ممتاز، نفیس & ادنی
    اعلامآگاهانیدن، اخبار، اظهار، خاطرنشان، خبردادن، مخابره، مطلع ساختن
    اعلام‌خطرآژیر، هشدار
    اعلامیهآگهی، اطلاعیه، بیانیه
    اعمالاجرا، انجام
    اعمیبی‌چشم، روشندل، کور، نابینا & بینا
    اعوج1 کج، کژ، ناراست 2 بداخلاق، بدخلق، بدخو & راست
    اعوجاجانحنا، پیچیدگی، کجی، کژی، نادرستی، ناراستی
    اعیان1 اغنیا، ثروتمندان، دولتمندان 2 اشراف، معاریف، نجبا، نخبگان 3 اموال‌غیرمنقول، زمین
    اغبر1 خاک‌آلود، غبارآلود، گردآلود 2 خاکی‌رنگ، سیاه، نیلگون
    اغتشاش1 آشوب، انقلاب، بلوا، تنش، شورش، قیام، نهضت 2 بلبشو، هرج‌ومرج 3 جنجال، سروصدا، همهمه 4 اختلال، پریشانی & آرامش
    اغراقافراط، غلو، گزافه، مبالغه & واقع
    اغراق‌آمیزغلوآمیز، گزافه، گزافه‌گویی، مبالغه‌آمیز & واقعی
    اغفال1 غافل کردن، فریفتن 2 اغوا، فریب، گول
    اغفالگراغواگر، فریبنده، مخادع
    اغلباکثر، اکثراً، غالباً، وافراً & به‌ندرت، ندرتاً
    اغمابیهوشی، غش، کما
    اغماضبخشایش، چشم‌پوشی، عفو، گذشت
    اغوااغفال، تحریض، تحریک، تشجیع، تشویق، فریب، وسوسه
    اغواگرفریبنده، محرک، مخادع، وسوسه‌گر
    اغیار1 غریبه‌ها، ناآشنایان، نامحرمان 2 اجانب، بیگانگان & آشنا
    افاده1 باد، پز، تبختر، تفرعن، تکبر، خودبینی، فیس، منی، نخوت 2 بهره‌دهی، سودرسانی
    افاقهاثر، بهبود، تاثیر، گشایش
    افت1 سقوط، کاستی، کاهش، کمبود، نزول، نقصان 2 خفت، کسرشان & افزایش
    افتادگیتواضع، شکسته‌نفسی، فروتنی & تکبر، غرور
    افتاده1 محذوف 2 خاشع، خاضع، خاکسار، فروتن، متواضع & متکبر، مغرور
    افتتاحباز کردن، بازگشایی، گشادن، گشایش، وا کردن، واگشایی & انسداد
    افتخارسرافرازی، سربلندی، فخر، فخر کردن، مباهات، نازش، نازیدن
    افترابهتان، تهمت، دروغ، غیبت، فریه، کذب
    افتراق1 پراکندگی، پریشانی، تشتت، تفرق 2 تباین، تفاوت، جدایی
    افتضاحبدنامی، بی‌آبرویی، تفضیح، رسوایی، فضاحت
    افراختهافراشته، اهتزاز، بلند
    افرازتفکیک، جداسازی
    افراشتهاهتزاز، بلند، مرتفع & نگون
    افراطاغراق، تفریط، زیاده‌روی، گزافه، مبالغه & تفریط
    افروختنبرافروختن، روشن کردن، شعله‌ور کردن، گرا، مشتعل کردن & اطفا
    افروختهشعله‌ور، محترق، مشتعل & خاموش، منطفی
    افزارآلت، ابزار، مایه، وسیله
    افزایشازدیاد، استکثار، اضافه، افزونی، تزاید، تکثیر، فزونی & کاهش
    افزوناضافه، بسیار، بیش، زیاد، علاوه، متجاوز
    افزونیبیشی، زیادت، فراوانی، فزونی
    افسادبداصلی، تباهی، تبهکاری، فساد، مفسده
    افساردهنه، زمام، عنان، لجام، لگام، مهار
    افسارگسیختهرها، لجام‌گسیخته، ول & مهار
    افسانهاسطوره، حکایت، داستان، سرگذشت، سمر، قصه
    افسانه‌پردازداستانسرا، قصه‌سرا، قصه‌گو
    افسانه‌گوحکایتگر، قصه‌سرا، قصه‌گو
    افسر1 صاحب‌منصب 2 تاج، دیهیم، کلیل
    افسردگیبی‌رغبتی، بی‌شوقی، پژمردگی، دلسردی، دلمردگی، گرفتگی
    افسردهآزرده، اندوهگین، اندوهناک، بیحال، پریشان‌حال، پژمان، پژمرده، خمود، دلتنگ، دلمرده، رنجیده، غمگین، غمناک، گرفته، متاثر، محزون، ملول، نژند
    افسوسآوخ، آه، اسف، تاسف، تحسر، تلهف، حسرت، حیف، دریغ، واویلا، واحسرتا، هیهات
    افسون1 جادو، سحر، طلسم، عزیمت، فسون 2 تزویر، حیله، دوال، شعبده، مکر، نیرنگ 3 عشوه، قر، کرشمه
    افسونگر1 جادوگر، ساحر، معزم 2 دلفریب، طناز، عشوه‌گر، فتان، فریبنده
    افسونگری1 جادو، ساحری، سحر، فسون 2 طنازی، عشوه‌گری
    افشاآشکار، ابراز، اعتراف، برملا، علنی، فاش، لو & اخفا
    افشاگریبرملاسازی، پرده‌دری، رسواسازی، رسوایی، شوخ‌چشمی & اختفا، پنهان‌سازی
    افشانپراکندگی، نثار
    افشاندنپخش کردن، پراکندن، ریختن، نثار کردن
    افشرهشیره، عصاره، عصیر
    افضل1 برتر، بهتر 2 فاضل‌تر
    افعیاژدر، اژدها، ثعبان، مار
    افغان1 زاری، فغان، ناله، ندبه 2 افغانی 3 پشتو
    افق1 کرانه، کران 2 چشم‌انداز، دورنما
    افکاراذهان، اندیشه‌ها، فکرها
    افگارخسته، دل‌آزرده، رنجه، فگار، مجروح
    افلاساعسار، بی‌چیزی، بی‌نوایی، تنگدستی، تهیدستی، عسرت، فاقه، فقر، مسکنت، مفلسی، نداری، نیازمندی، ورشکستگی & یسر
    افلیجزمینگیر، شل، فلج، معلول
    افندیآقا، ارباب، بزرگ، بزرگوار، سرور
    افول1 غروب 2 انحطاط، زوال، نابودی & طلوع
    افیونتریاک، روانگردان، مخدر
    افیونیتریاکی، معتاد، وافوری
    اقارباقوام، بستگان، خویشاوندان، فامیل، نزدیکان، وابستگان & بیگانگان
    اقاله1 الغا، رد، شکستن، فسخ، نسخ، نقض 2 اغماض، بخشیدن، گذشت
    اقامتاتراق، توقف، سکنا، سکونت، ماندن
    اقامتگاه1 اتراقگاه، توقفگاه 2 منزلگاه، مسکن، موطن
    اقبالاختر، بخت، بهروزی، دولت، شانس، طالع، نوبت، نیکبختی
    اقتباس1 اخذ، گرفتن 2 آموختن، فراگیری، یادگیری
    اقتدااقتفا، پیروی، تبعیت، تقلید، متابعت
    اقتداراستطاعت، توانایی، سلطه، قدرت، وسع & ضعف
    اقتراحاستفسار، پرسش، پرسیدن، سوال، همه‌پرسی
    اقتصادصرفه‌جویی، قناعت، میانه‌روی & اسراف
    اقتضااحتیاج، بیجا، حاجت، ضرورت، لزوم، نیاز، وجوب
    اقتفااقتدا، پیروی، تبعیت، متابعت
    اقدامرفتار، عمل، مبادرت
    اقرارابراز، اذعان، اظهار، اعتراف، تقریر، خستویی & انکار
    اقراننزدیکان، همالان، هم‌قطاران، همگنان & اغیار
    اقربنزدیک‌تر & اقصا
    اقربااقوام، بستگان، خویشان، قومان، نزدیکان، وابستگان & بیگانگان
    اقسام1 انواع 2 وجوه 3 انحا 4 سوگندها
    اقصااقطار، دوردستها، نقاط
    اقطار1 آفاق، اقصا، اکناف 2 اطراف، کران‌ها، کرانه‌ها 3 چکه‌ها، قطره‌ها
    اقلاندک، کم، کمتر، کمینه، ناچیز & اکثر
    اقلاًحداقل، دست‌کم، لااقل & اکثراً
    اقلیتکمترین‌ها & اکثریت
    اقلیم1 هوا 2 بوم‌وبر، حوزه، زمین، سرزمین، کشور، مرزوبوم، مملکت، ولایت
    اقناعارضا، خرسند، خشنودی، رضایت، قانع، قناعت
    اقوامارحام، اقربا، بستگان، خویشان، وابستگان & اغیار، بیگانگان
    اقیانوسبحر، دریا، قلزم، یم & بر، خشکی
    اکابر1 اعاظم، بزرگان، شرفا، مهان، مهتران 2 سالمندان، معمرین & کهان، کهتران
    اکتساباندوختن، حصول، دستیابی، کسب
    اکتفابس، بسندگی، بسنده، کفاف، کفایت
    اکثراغلب، بسیار، بیشتر
    اکثریتبیشترین‌ها & اقلیت
    اکراماحترام، احسان، اعزاز، اعظام، بزرگداشت، تکریم، گرامی‌داشت، مرحمت & تحقیر
    اکراهاجبار، انزجار، بی‌میلی، کراهت، ناخواست، نفرت & رغبت
    اکسیداکسیده، زنگ، هواسوز
    اکسیر1 کیمیا 2 کمیاب، نادر
    اکمالاتمام، تتمیم، تکمیل، رسایی
    اکنافاطراف، پیرامون، حوالی، دوروبر، گوشه‌وکناره‌ها
    اکنونالحال، این‌دم، اینک، حالا، عجالتاً، فعلاً، کنون
    اکولبسیارخوار، پرخور، رژد، شکم‌پرست، شکمباره
    اکیدجدی، سخت، شدید، قطعی، موکد، محکم
    اکیداًجداً، شدیداً، موکدا
    اگرار، چنانچه، درصورتی‌که، گر، ولو، یا
    اگرچهارچه، باآنکه، هرچند
    اگزماجرب، حکه، سودا، گری
    الاغ1 حمار، خر، درازگوش 2 احمق
    الاناکنون، الحال، اینک، حال، حالا، حالیا
    الباقیباقی‌مانده، تتمه، مانده
    البتهحتماً، حکماً، مسلماً، یقیناً
    التباسپوشیدگی، شبهه، نهفتگی
    التحام1 اتصال، پیوستن 2 جوش‌خوردن، چسبیدن
    التذاذحظ، کیف، لذت
    التصاقپیوستن، چسبیدن، دوسیدن
    التفاتاعتنا، پروا، تفقد، توجه، عنایت، لطف، مرحمت، مهربانی، میل، وقع
    التقابرخورد، تلاقی
    التماساستدعا، الحاح، تضرع، تقاضا، تمنا، خواهش، درخواست، فزع، لابه
    التهاب1 برافروختگی، سوز، سوزش 2 اضطراب
    التیامبهبود، بهبودی، تسکین، تشفی، شفا
    الحاحابرام، اصرار، التماس، پافشاری
    الحادارتداد، بت‌پرستی، بدآیینی، بددینی، بدکیشی، بدمذهبی، رجز، رفض، زندقه، شرک، کفر
    الحاقاتصال، انضمام، پیوستگی، پیوستن، ضمیمه، وصل
    الحاقیهپیوست، متمم، منضمات
    الحالاکنون، الان، این‌زمان، اینک، حال، حالیا
    الزاماجبار، گردنگیر، ناچار، ناگزیر، وادار
    الزامیاجباری، ضروری، لازم
    الغاابطال، اقاله، حذف، فسخ، لغو
    الف1 هزاره، هزار 2 انس 3 الفت‌گرفتن، خوگرفتن، دوست‌شدن
    الفتآمیزش، انس، خو، خوگیری، موالفت، موانست
    القاآموختن، تلقین
    القاحآبستن کردن، باردار کردن، بارور ساختن، تلقیح
    القصهخلاصه
    الکآردبیز، صافی، غربال، غربیل
    الکتریسیتهبرق، کهربا
    الکتریکبرق، کهربا
    الکنابکم، بکم، بی‌زبان، کندزبان، گنگ، لال
    الکیبی‌جهت، بی‌خود، بی‌سبب، بیهوده، دروغکی
    الگوانموذج، سرمشق، طرح، مثل، مدل، نقشه، نمونه
    اللهآفریدگار، ایزد، پروردگار، خدا، دادار، رب، یزدان
    الم1 داء، دردمندی، درد 2 تعب، رنج
    الم‌شنگهدادوبیداد، سروصدا، شلوغی، غلغله، غوغا، قشقرق، کولی‌بازی، همهمه، هنگامه، هیاهو
    المبارالیم، دردآور، دردانگیز، دردناک، مولم، وجیع
    المناکالمبار، دردآگین، دردناک، مولم، وجیع
    النگودست‌برنجن، دستبند، دستیاره
    الواطاوباش، لات، هرزه
    الواطیخوش‌گذرانی، عیاشی، فسق‌وفجور، هرزگی
    الوان1 رنگ‌ها 2 رنگارنگ، رنگین، ملون، نگارین 3 اقسام، انواع، گوناگون
    الوف1 هزاران، هزارها 2 هزارگان
    الوهیتالهی، خدایی، ربانیت، ربوبیت، صمدیت
    اله‌بختکیتصادفی، شانسی، کشکی
    الهام1 مکاشفه 2 وحی 3 القا
    الههاله، بت، رب‌النوع، صنم
    الهیایزدی، خدایی، ربانی، یزدانی
    الیمدردانگیز، دردناک، مولم
    ام1 مادر، مام، والده 2 اصل، مایه & اب، پدر
    امالیک، منتها، ولی، ولیک، ولیکن
    امارتامیری، حکمرانی، حکومت، سلطنت، فرماندهی، فرمانروایی، ملکت، ولایت
    اماکنامکنه، جاها، سرزمین‌ها، مقام‌ها، مکان‌ها
    امالهتزریق، تنقیه، حقنه، روبش
    امام1 معصوم 2 ولی 4 پیشرو، پیشوا، راهبر، راهنما، رهبر، شیخ، قاید، قدوه، قطب 4 پیش‌نماز & ماموم
    امامت1 ولایت 2 پیشوایی، رهبری، زعامت 3 پیش‌نمازی & پس‌نمازی، مامومی
    امان1 پناه، حمایت، زنهار، کنف، مهلت، نگهداری 2 تامین، فرجه 3 امن، ایمن، مصون
    امانت1 بسته، سپرده، ودیعه 2 درستکاری، راستی 3 زنهار & خیانت
    امانت‌دارامانت‌نگهدار، امین، درستکار، مصیب & امانت‌خوار، صحیح‌العمل
    امپراتورامپراطور، امیر، پادشاه، خدیو، خسرو، سلطان، شاه، شاهنشاه، ملک
    امپراتوریپادشاهی، خلافت، شاهنشاهی
    امپریالیستاستعمارطلب، توسعه‌طلب، سرمایه‌دار
    امپریالیسماستعمارطلبی، توسعه‌طلبی، سرمایه‌داری
    امتپیرو، خلق، طایفه، گروه، ملت
    امتثالاطاعت، پیروی، فرمانبرداری، فرمانبری
    امتحان1 آزمایش، آزمون، تجربه، تست، کنکور، مسابقه 2 بررسی، معاینه، وارسی
    امتدادادامه، درازی، دنباله، راستا، طول، کشش
    امتداددارطولانی، کشیده، ممتد
    امتزاجآمیختگی، آمیختن، آمیزش، اختلاط، ترکیب، مزج
    امتلا1 بدهضمی، رودل، ناگوار 2 انباشته‌شدن، پرشدن، مملوشدن
    امتناعابا، اجتناب، استنکاف، تحاشی، تحرز، تماشی، خودداری، رد، سرباززدن، سرپیچی
    امتنانتشکر، تقدیر، سپاس، سپاسداری، شکر، منت، منت‌پذیری
    امتیاز1 تشخیص، تمییز، فرق 2 برتری، تفوق، مزیت 3 آوانس 4 نمره 5 پروانه، جواز
    امحااضمحلال، انهدام، زدایش، محو، نابودی
    امداداعانت، غوث، کمک، کمک‌رسانی، مددرسانی، مظاهرت، یاری
    امر1 قضا 2 کار 3 جریان، حادثه، قضیه، مسئله 4 تحکم، حکم، دستور، فرمان، فرمایش 5 فقره
    امرار1 اکتساب، تحصیل، کسب، گذران 2 وقت‌کشی، وقت‌گذرانی
    امرارمعاشارتزاق، تحصیل‌معاش، روزی‌طلبی، کسب‌روزی، کسب‌معاش، گذران، معاش‌جویی
    امردبدکاره، بی‌ریش، پشت‌پایی، ساده، ساده‌روی، مخنث، مفعول، نامرد، هیز
    امردبازبچه‌باز، غلام‌باز، غلام‌باره
    امردپرستیبچه‌بازی، شاهدبازی، غلامبارگی
    امرودگلابی، مرو، مرود
    امروزی1 امروزین 2 آلامد، باب، مد 3 تازه، جدید، متجدد، نوپرست، نوگرا
    امریهتوقیع، دستخط، فرمان، منشور
    امساکاجتناب، احتراز، بخل، پرهیز، تجنب، تحرز، تنگ‌نظری، حذر، خست، خودداری، دوری، زفتی، صرفه‌جویی، قناعت، لئامت، نان‌کوری، نظرتنگی
    امضا1 توشیح، توقیع، دستینه، صحه 2 تایید، تصویب، جایزشماری، صحه‌گذاری
    امعانبررسی، تدقیق، دقت، مداقه، معاینه، ملاحظه
    امعان‌نظرتدقیق، تعمق، توجه، دقت، ژرف‌نگری، غور
    امکان1 توانایی، قدرت، وسع 2 فرصت، مجال 3 احتمال
    امکان‌پذیرمقدور، ممکن، میسر، میسور & امکان‌ناپذیر
    املآرزو، امید، رجا & یاس
    املادرست‌نویسی، دیکته
    املاکباغ، زمین، ضیاع، عقار، علاقه
    امن1 امان، امنیت، ایمن 2 راحت، مطمئن & ناامن
    امنیتآرامش، امن، ایمنی، صلح & بلوا، ناامنی
    امنیهژاندارم، قراسوران
    اموالدارایی، ضیاع، مایملک
    امی1 بی‌سواد، درس‌ناخوانده 2 مادری & باسواد، تحصیلکرده
    امیدآرزو، امل، امیدواری، انتظار، توقع، چشم‌داشت، رجا & نومیدی، یاس
    امیدوارآرزومند، چشم‌به‌راه، متوقع، مرجو، منتظر & مایوس، نومید
    امیدواریامید، توقع، رجا & نومیدی، یاس
    امیرپادشاه، حاکم، حکمران، خان، خدیو، رئیس، ژنرال، سرلشکر، سلطان، شاه، شیخ، فرمانده، ملک
    امیرالبحرآدمیرال، دریابیگ، دریاسالار
    امیرالجیشامیرتومان، باشلیق، سپهبد، سپهسالار، سردار
    امیرزادهشاهپور، شاهزاده، ملکزاده، میرزاده
    امیری1 امارت، تسلط، حکومت، سلطنت، کیایی 2 پادشاهی، سالاری، سرداری
    امیناستوار، امانت‌دار، ثقه، درستکار، درست، درست‌کردار، صالح، موتمن، معتمد، معتمد، موثق
    انابتانابه، پشیمانی، توبه
    انابهانابت، پشیمانی، توبه
    اناث1 بانوان، زنان، نسوان 2 مادینگان 1 & رجال، مردان 2 نرینه‌ها
    انار1 رمان، نار 2 اناربن، نارون
    انانیتانیت، منی، منیت
    انبارخزانه، سیلو، مخزن
    انبارهپیل، قوه
    انباز1 حصه‌دار، سهیم، شریک‌المال، شریک، هم‌بخش 2 مانند، مثل، همتا
    انبازیشراکت، شرکت، شریکی، مشارکت، همدستی، همکاری
    انباشتگیآکندگی، امتلا، پری
    انباشتنآکندن، امتلا، پر کردن & تخلیه، خالی کردن
    انباشتهآکنده، انبوه، پر، سرشار، لبالب، مالامال، متراکم، مشحون، ممتلی، مملو & تهی، خالی
    انبانانبانه، خیک، مشک
    انبانهخیک، مشک، مشک
    انبساط1 بسط، گسترش، گستردگی 2 سرور، شادی، فرح، نشاط & انقباض
    انبوه1 پرپشت، مجعد 2 بسیار، فراوان، کثرت، متراکم، متعدد 3 توده & تنک
    انتباه1 آگاهی، بیداری، نبل 2 توجه، دقت & غفلت
    انتحارخودکشی، قتل‌نفس، نفس‌کشی
    انتخاب1 تعیین، گزینش، گلچین 2 برگزیدن، گزیدن & انتصاب
    انتزاع1 تجرید 2 تجزیه، تفکیک، جداسازی & تعمیم
    انتزاعی1 تجریدی، مجرد 2 ذهنی 3 معنی & عینی
    انتسابارتباط، انتما، پیوند، خویشاوندی، رابطه، علاقه، نسبت، نسبت‌دهی، وابستگی
    انتشار1 منتشر، نشر 2 اشاعه، ترویج، شیوع 3 پراکندن، گستردن 4 سرایت
    انتصاب1 برگماری، تعیین، نصب 2 گماردن، گماشتن & انتخاب
    انتظار1 آرزو، امید، توقع، چشمداشت 2 شکیب، شکیبایی، صبر 3 نگرش
    انتظامآراستگی، ترتیب، تنسیق، تنظیم، دیسیپلین، سامان، سامان‌دهی، نظام، نظم
    انتفاخآماس، باد، تورم، نفخ، ورم
    انتفاع1 بهره‌بردن، سودبردن، نفع‌بردن 2 بهره‌گیری، بهره‌وری 3 سود، فایده، نفع & اضرار
    انتقاداعتراض، ایراد، ایرادگیری، تنقید، خرده‌گیری، عیب‌جویی، نکته‌گیری & تمجید
    انتقال1 جابجایی، نقل 2 سرایت 3 احاله، واگذاری
    انتقامتقاص، تلافی، خونخواهی، کیفر، کین‌جویی، کین‌خواهی، کین‌کشی، کینه‌توزی، مقابله‌بمثل & اغماض، عفو
    انتقام‌جوتلافی‌جو، کینه‌توز، کینه‌کش، کینه‌ور، منتقم & معفو
    انتقام‌جوییتلافی‌جویی، کینه‌توزی، کینه‌کشی، نقمات
    انتها1 آخر، اختتام، انجام، پایان، ختم، سرانجام، عاقبت، فرجام، منتهاالیه، منتها، نوک، نهایت 2 بن، ته، راس & آغاز، ابتدا
    انتهاییآخری، آخرین، پایانی، نهایی
    انتیمجانی، جانجانی، خودمانی، صمیمی، کوک، محرم، ندار، یکرنگ
    انثیزن، ماده، مادینه، مونث & ذکر
    انجام1 اجرا، ادا، ارتکاب، اعمال 2 آخر، انتها، پایان، خاتمه، عاقبت، فرجام
    انجذابجذب، کشش
    انجماختران، ستارگان، سها، کوکب‌ها
    انجمادانعقاد، بستن، جامدشدن، یخزدگی
    انجمنباشگاه، جماعت، جمعیت، حلقه، دایره، کانون، کمیته، کمیسیون، گروه، مجتمع، مجلس، مجمع، محفل، معشر، ملاء، ندوه، نشست
    انجیر1 تین 2 انجیربن 3 سوراخ
    انجینموتور
    انحااشکال، راه‌ها، روش‌ها، صور، طرق
    انحراف1 اعوجاج، خمیدگی، کجی، کژی 2 اعتساف، ضلال، ضلالت، کج‌روی، گمراهی 3 گرایش، میل & راستی
    انحصار1 اختصاص، تحدید، تخصیص، منحصر 2 انفراد، محدودیت
    انحطاط1 انخفاض، انقراض، انهزام، زوال، شکست، نابودی 2 پستی
    انحلالازهم‌پاشیدگی، تعطیل، زوال، متلاشی، نابودی
    انحنااعوجاج، پیچ، خم، خمیدگی، قوس، کجی، گوژی
    انحنادارقوسدار، مقوس، منحنی
    انخراقدریدگی، فرسودگی، کهنگی
    انخفاضانحطاط، پستی، زوال، سقوط، شکست
    اندازه1 پیمانه، تعداد، حد، شمار، کیل، معیار، مقدار، مقیاس، میزان، وزن 2 پایگاه، پایه، قدر، مرتبه، مکانت، منزلت 3 قطع 4 معادل
    اندازه‌گیریپیمایش، ذرع، سنجش
    اندام1 بدنه، پیکر، تن، تنه، جثه، جسم، قامت، قد، کالبد، هیکل 2 آلت، جوارح، عضو 3 ارگانیسم
    اندرتو، داخل، در، درون
    اندرزپند، تذکیر، توصیه، سفارش، عبرت، موعظه، نصیحت، وصیت، وعظ
    اندرزگوپندآموز، پندگو، ناصح، نصیحت‌گو، واعظ
    اندرزگوییپنددهی، پندگویی، نصح، نصیحت
    اندرواآویخته، آویزان، معلق
    اندرون1 حرمسرا 2 باطن، درون، ضمیر 3 تو، داخل، در 4 لا، مابین، 1 & بیرونی 2 برون، ظاهر، 3، بیرون، خارج
    اندرونی1 حرمسرا، حرم 2 تویی، داخلی & بیرونی
    اندکاقل، انگشت‌شمار، پشیز، جزئی، حقیر، شمه، قلت، قلیل، قلیل، کم، کم، لخت، مزجات، معدود، ناچیز & افزون
    اندک‌اندکخردخردک، خوش‌خوش، رفته‌رفته، کم‌کم، متدرجاً، نغزنغزک، نم‌نم، نم‌نمک
    اندک‌بین1 بخیل، تنگ‌چشم، تنگ‌نظر، ممسک 2 خرده‌بین، خرده‌گیر، & 1 سخی، کریم
    اندک‌سالبچه، خردسال، طفل، کودک، نوباوه
    اندک‌مایه1 بی‌بضاعت، فقیر، کم‌سرمایه 2 بی‌سواد، بی‌مایه، عامی، کم‌سواد
    اندکیپشیزی، قدری، قلیلی، کمی
    اندوختنپس‌انداز کردن، جمع کردن، ذخیره کردن
    اندوختهپس‌انداز، تدارک، توشه، تهیه، ذخیره
    اندودن1 مالیدن 2 پوشاندن
    اندوهاسف، اضطراب، بی‌آرامی، بی‌قراری، تاسف، تالم، تحسر، تنگدلی، تیمار، حزن، حسرت، داغ، دریغ، رنج، غصه، غم، کرب، محنت، ملال، ملالت، هم، & سرور، شادی
    اندوه‌آوراندوهبار، اندوه‌زا، تاثرآور، تاثرانگیز، ملال‌آور & شادی‌بخش، طرب‌انگیز، طرب‌زا
    اندوه‌کشاندوه‌گسار، حزین، غمگسار، محزون، مغموم، ملول
    اندوهباراندوه‌آور، تاثرآور، غمبار، مصیبت‌بار، ملال‌آور، ملال‌انگیز، ملالت‌بار & سرورانگیز، مسرت‌بخش
    اندوهگینآزرده، افسرده، اندوهناک، حزین، دلتنگ، غصه‌دار، غمزده، غمگین، غمناک، غمین، متاثر، متالم، متلهف، محزون، مغموم، ملول، ناشاد، نامسرور & مسرور
    اندوهگینیاندوه، حزن، غم، غمناکی، ملال، ملالت
    اندوهمندافسرده، اندوهناک، حزین، دلتنگ، غمزده، غمگین، غمین، مغموم، ملول & شاد
    اندوهناکافسرده، اندوهگین، اندوهمند، هزین، دلتنگ، غمزده، غمگین، غمناک، غمین، گرفته، مغموم، ملول، ناشاد & شاد، مسرور
    اندیشمنداندیشناک، اندیشه‌ور، بخرد، دانا، فکور، متفکر
    اندیشناک1 بیمناک، ترسان، متوحش، هراسان 2 اندیشمند، فکور، متفکر 3 متوهم
    اندیشه1 پندار، تامل، تفکر، خیال، رای، سگال، ضمیر، فکر 2 سودا 3 احتیاط، صرافت، محابا، ملاحظه 4 قصد، نیت 5 اضطراب، بیم، پروا، ترس
    انذارآگاهانیدن، بیم‌دادن، ترساندن، تهدید کردن
    انرژی1 توان، کارمایه 2 حال، قدرت
    انرژی‌زاپرقوت، کالری‌دار، مغذی، مقوی
    انزجاراشمئزاز، اکراه، بیزاری، تنافر، تنفر، نفرت، وازدگی
    انزجارآوربیزاری‌زا، تنفرزا، زننده، متهوع، مشمئزکننده، نفرت‌انگیز، نفرت‌بار، نفرت‌زا
    انزوااعتزال، اعتکاف، تجرد، تنهایی، عزلت، گوشه‌گیری، گوشه‌نشینی
    انس1 خو، عادت 2 آمیزش، الفت، حشر، رابطه، موالفت، موانست، معاشرت 3 دوستی، محبت، وابستگی
    انسانآدم، آدمیزاد، آدمی، انس، بشر، مردم، ناس & جن، دد، دیو
    انسانیتآدمیت، بشریت، مردمی، مروت & حیوانیت
    انسدادبند، بندش، سد، گرفتگی، گیر & انفتاح
    انسیکلوپدیدائره‌المعارف، دانشنامه، فرهنگنامه
    انشا1 تحریر، ترقیم 2 آفرینش، ابداع، ایجاد، خلق
    انشعابافتراق، پاشیدگی، پراکندگی، تفرقه، تقسیم، جدایی، شاخه، شعبه
    انشقاقانقطاع، بریدگی، ترک‌خوردگی، شکافتگی
    انصافداد، رحم، عدالت، عدل، مروت، نصفت & بیداد
    انصافدارحق‌جو، دادور، عادل، منصف
    انصرافاعراض، پشیمانی، تغییرعقیده، عدول
    انضباط1 ترتیب، دیسیپلین، نظام، نظم 2 ادب، نزاکت
    انضمامالحاق، پیوست، پیوستگی، ضمیمه
    انطباقبرابری، وفق، یکسانی
    انعام1 احسان، بخشش، پاداش، جایزه، خلعت، دهش، صله، عطا، عطیه، هبه، هدیه 2 شاگردانگی 3 شتل، شتلی
    انعامچهارپایان، دواب، ستوران
    انعطاف1 تساهل، نرمش، نرمی 2 خمیدگی
    انعقاد1 تشکیل 2 انجماد، بسته‌شدن، دلمه‌شدن 3 بستن
    انعکاس1 بازتاب، پژواک، طنین، عکس‌العمل 2 واژگونی
    انفجار1 ترکیدن، جوشش، غلیان، فوران 2 شکافتن
    انفرادانحصار، تنهایی، تنهایی، فردی، ویژگی & عموم
    انفرادیتکی، تنهایی، فرادا، فردی & جمعی
    انفصال1 انفکاک، تجزیه، جدایی، فصل، گسستگی 2 مفارقت 3 برکناری، خلع، عزل 4 انقطاع، گسیختگی & اتصال
    انفعال1 خجالت، خجلت، خفت، شرمساری، شرمندگی 2 انابت، پشیمانی، لهف، ندامت 3 استغفار، تاثر 4 آزرم، شرم
    انفکاکانفصال، پراکندگی، تفکیک، جدایی، فک، گسستگی، گسیختگی
    انفیهمخدر، ناس
    انقباض1 فشردگی، گرفتگی 2 دل‌گرفتگی، دلگیری & انبساط
    انقراض1 سرنگونی، واژگونی 2 انهدام، زوال، نابودی 3 انحطاط، تلاشی، ضعف
    انقضااتمام، اختتام، پایان، خاتمه، سپری، سرآمدن
    انقطاع1 انفصال، جدایی 2 بریدگی، پارگی، گسستگی، گسیختگی 3 انشقاق، قطع 4 فروکش & اتصال، پیوستگی، وصل
    انقلاباغتشاش، تحول، تنش، شورش، قیام، ناآرامی، نهضت
    انقلابی1 چریک، مبارز 2 اخلالگر، شورشگر، شورشی
    انقیاداطاعت، پیروی، تابعیت، تبعیت، تسلیم، تمکین، طاعت، فرمانبرداری
    انکارابا، امتناع، تحاشی، تکذیب، تکذیب، جحد، حاشا، رد، نفی، نکول
    انکسار1 شکستگی، شکست 2 فروتنی
    انگ1 برچسب، علامت، مارک، نشان 2 شیره، عصاره 3 زنبور
    انگار1 پنداشت، پندار، تخیل، تصور، خیال، فرض، فکر 2 پنداری، گویا، گویی
    انگاره1 حد، طرح 2 فرضیه 3 خیال، فرض، گمان، وهم
    انگاشتپندار، پنداشت، توهم، خیال، گمان
    انگبینشهد، شیرینی، عسل & شرنگ
    انگشت1 اصبع، کلیک 2 انقوزه، صمغ
    انگشت‌شماراندک، قلیل، کم، معدود & بسیار، کثیر
    انگشت‌نما1 رسوا، مفتضح 2 پرآوازه، زبانزد، مشهور، معروف
    انگشترانگشتری، حلقه، خاتم
    انگشتریانگشتر، حلقه، خاتم
    انگل1 پارازیت، میکرب، ویروس 2 طفیلی، گدا، مفتخوار، مفت‌خور
    انگمرزین، سقز، صمغ
    انگورتاک، رز، رزبن، مو
    انگیزشاغوا، تحریض، تحریک، ترغیب، تشجیع، تشویق، تهییج، وسوسه
    انگیزهباعث، جهت، داعیه، دلیل، سبب، علت، محرک، موجب
    انموذجالگو، مختصر، نمونه
    انواعاشکال، اطوار، اقسام، انحا
    انهداماضمحلال، امحا، انقراض، تخریب، تلاشی، خرابی، زوال، فروریزی، فنا، نابودی، ویرانی، هدم
    انهزامانحطاط، شکست، فرار، گریختن، گریز، هزیمت
    انهماکاصرار، پافشاری، جد، کوشش
    انیتانانیت، خودی
    انیسآشنا، دلارام، دمخور، دمساز، رفیق، مونس، همدم، همنشین
    اوانآغاز، ابتدا، اوایل، اول، بدو، عنفوان، نخست & پایان
    اوایلآغاز، ابتدا، اوایل، اوان، اول، بدو، شروع، عنفوان & اواخر
    اوباش1 اجامر، اراذل، الواط 2 بی‌سروپا، لات
    اوجارتفاع، بالا، بحبوحه، بلندی، بلندی، رفعت، صعود، فراز، قله، منتها، نوک & حضیض، نشیب
    اوج‌گیریبلندپروازی، پرواز، تصعید، صعود
    اوراد1 عزایم 2 ادعیه، اذکار
    اورنگ1 پات، تاج، تخت، دیهیم، سریر، مسند 2 خدعه، فریب، مکر، نیرنگ 3 جلال، شان، شکوه، فر
    اوقات1 دوران، روزگار، عهد 2 احوال، حال، خلق
    اوقات‌تلخ1 بدخلق، ترشرو، خشمگین، عبوس، عصبانی، عصبی 2 اندوهناک، غمناک، مهموم & تردماغ
    اولآغاز، ابتدا، ازل، اوان، اوایل، بدو، عنفوان، غره، نخست، یکم & آخر، انتها
    اولادآل، احفاد، اخلاف، اسباط، ذریه، زادگان، زاده، فرزندان، نتیجه، نسب، ولد
    اولویتبرتری، ترجیح، تفوق، تقدم، رجحان، مزیت
    اولیارجح، برتر، سزاوارتر، مقدم
    اولینآغازین، نخستین، یکمین
    اوهاماحلام، پندارها، خرافات، خیالات، وهم
    اهالیاهل، ساکنان، شهروندان، کسان، مردمان
    اهانتاستخفاف، بی‌حرمتی، تحقیر، توهین، خوارداشت، وهن، هتک‌حرمت & احترام
    اهانت‌آمیز1 اهانت‌بار، خفت‌بار، موهن، وهن‌آمیز 2 نیشدار & احترام‌آمیز
    اهانت‌باراهانت‌آمیز، خفت‌آمیز، موهن، وهن‌آمیز
    اهتزاز1 افراخته، افراشته 2 جنبش، حرکت، نوسان
    اهتمام1 تقلا، تکاپو، تلاش، جدیت، جهد، سعی، کوشش، مجاهدت، مساعی 2 تیمارداری، دلبستگی، غمخواری، همت‌گماری
    اهداپیشکش، تقدیم، نثار، وقف، هدیه
    اهریمن1 ابلیس، اهرمن، دیو، شیطان، عفریت 2 پلید، خبیث، نابکار & اهورا
    اهل1 سزا، صلاحیت‌دار، مطلع، وارد 2 رام، سزاوار، صالح 3 اهالی، بومی، تبعه، ساکن & نااهل
    اهل‌الهبدیل، سالک، عارف
    اهل‌بیتخاندان، دوده، سلاله، فامیل
    اهلی1 آمخته، دست‌آموز، رام 2 محلی، ولایتی & وحشی
    اهلیتخبرگی، سزاواری، شایستگی، لیاقت
    اهمالتسامح، تعلل، تغافل، تکاهل، تنبلی، تهاون، سستی، طفره، غفلت، فرویش، کاهلی، کوتاهی، مسامحه، مماشات، مماطله
    اهمیت1 ابهت، ارج، ارزش، شکوه، قدر 2 تاثیر 3 بایستگی
    اهورامزداآفریدگار، ایزد، پروردگار، خدا، یزدان & اهریمن
    اهوراییایزدی، خدایی، ربانی، یزدانی & اهریمنی، شیطانی
    ایایا، هان، های، هلا
    ای‌دریغافسوس، وای، هیهات
    ایاای، هلا
    ایادیدستیاران، شرکا، همدستان، همکاران، همگنان
    ایاغچی1 آبدار، ساقی، شربتدار 2 آشپز، سفره‌چی
    ایام1 روزها 2 ادوار، دوران، دهر، روزگار، زمانه، عهد & لیالی
    ایثار1 جانبازی، فداکاری، قربانی 2 گذشت
    ایجابیاثباتی & سلبی
    ایجادابداع، احداث، پیدایش، تاسیس، تشکیل، تکوین، تولید، خلق، خلقت، کون، وضع
    ایجازاجمال، اختصار، تلخیص، خلاصه، کوتاه & اطناب
    ایدهآرمان، اندیشه، زعم، عقیده، فکر
    ایذاءآزار، اذیت، تعذیب، شکنجه
    ایراداعتراض، انتقاد، بازخواست، بهانه‌گیری، خرده‌گیری، عیب‌جویی، مواخذه
    ایرادگیربهانه‌جو، بهانه‌گیر، خرده‌گیر، رخصه‌جو، عیب‌جو، معترض، منتقد، ناقد
    ایرادگیریانتقاد، بهانه‌گیری، عیب‌جویی، نقد
    ایرانیآریایی، عجم، فارسی & انیران
    ایزاثر، رد، نشانه
    ایزدآفریدگار، الله، پروردگار، جان‌آفرین، خدا، فرشته، یزدان
    ایزدیالهی، خدایی، ربانی، یزدانی
    ایستتوقف، درنگ، سکته، مکث، وقفه
    ایستابی‌حرکت، راکد، ساکن، متوقف
    ایستادگی1 ابرام، استقامت، استقرار، پایداری، ثبات، دوام، مقاومت 2 قیام & قعود
    ایستادنقیام & جلوس، نشستن
    ایستاده1 برپا، قایم 2 راکد & نشسته
    ایستاییتوقف، رکود، سکون & پویایی
    ایستگاه1 توقفگاه، موقف، یام 2 رله
    ایضاًبازهم، علاوه‌براین، نیز، هم، همچنین
    ایضاحتشریح، توضیح، روشنگری، وضوح
    ایفا1 اجرا، اعمال، انجام 2 ادا، وفای‌به‌عهد
    ایفادارسال، فرستادن
    ایقاع1 ضرب، وزن 2 تاخت، شب‌تازی، شبیخون
    ایقاناطمینان، اعتقاد، باور، یقین
    ایکاشکاش، کاشکی
    ایل1 تیره، طایفه، عشیره، قبیله 2 همراه، یار 3 رام، مطیع
    ایلچیپیغام‌آور، پیک، رسول، سفیر، فرستاده، قاصد، قنسول، کنسول
    ایلغارچپاول، حمله، شبیخون، غارت، لاش، نهب، هجوم
    ایمااستعاره، اشاره، تعریض، رمز، کنایه، گوشه
    ایماناطمینان، اعتقاد، باور، باورداشت، عقیده، گرویدن
    ایمنامان، بزینهار، بی‌ترس، درامان، سالم، مامون، مصون، مطمئن
    ایمنیاطمینان، امنیت، سلامت، مصونیت & خطر
    این‌دماکنون، الان، این‌لحظه، حال
    اینتآفرین، احسنت، خه‌خه، زهی، قس
    اینجاایدون، این‌مکان، این‌موضع & آنجا
    اینکاکنون، این‌زمان، حال، حالا
    اینگونهاین‌چنین، این‌طور، چنین
    ایوان1 درگاه، رواق، صفه 2 بارگاه، صرح، قصر، کاخ
    ایهام1 پندار، پنداشت، گمان، 2 شبهه‌پردازی